زندگینامه شهید سید مرتضی(مصطفی) میر شاکی
دوشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۲۰

زندگينامه شهيد سيدمرتضی( مصطفي) ميرشاكي

زندگي كوتاه يا بلند شهدا سراسر الگو و افتخار است.الگو براي تمامي ما كه زندگي آنها را مطالعه مي كنيم.چرا كه آنها با دادن جان خود زندگي دوباره و بدون بند و زنجير به همه ما هديه كردند.زندگي سيد مصطفي نيز از جمله زندگيهايي است كه باغ افتخار او و خانواده و الگو براي يكايك ماست.

آري در تيرگي و ظلمت شبي سرد از شبهاي پاييزي در سال 1338 سيدي از ذريه رسول الله چشم به جهان گشود.سيدي كه مي رفت در آينده اي نه چندان دور،پرچم عدل الهي را به پيروي از اجداد مطهرش بر دوش كشد و اسلام ناب محمدي را سربازي صديق باشد.ولادت سيد مصطفي قلب و چشم خانواده را روشن ساخت و اين مصطفي بود كه در اولين لحظه ورود به دنيا در آن ليله مبارك برگزيده گشت و نام بامسماي مصطفي را به خويش گرفت.

وي دوران طفوليت خود را تحت تربيت پدرش كه فردي متدين و پارسا بود پشت سر گذارد.وي در گذر از روزگار كودكي،همپاي پدر در مجالس و محافل مذهبي،شركت مي نمود اگرچه سنش كم بود ولي از استعدادهاي قابل تحسين برخوردار بود چنانكه در سن 7 سالگي يكي از قاريان خوب قرآن بود.سيد مصطفي دوران تحصيل خود را با بهترين نمرات پشت سر نهاد،هميشه به عنوان شاگردي ممتاز و نمونه در درس،اخلاق و انضباط به شمار مي آمد.او در كنار درسش به ورزش نيز مي پرداخت.لذا در دو رشته كشتي و ورزش باستاني،از ورزشكاران نمونه بود.با اتمام تحصيلات متوسطه خود در سال 56 كه با آغاز مبارزات مردم ايران مقارن بود به خدمت سربازي فرا خوانده شد 6 ماه نخست اين دوره را در سراب اردبيل سپري نمود.وي نقش مهمي در بيداري سربازان همدوره خود داشت.مدتي بعد به علت داشتن معدل بالا به عنوان سپاهي دانش به روستاي قاسم آباد اليگودرز اعزام شد.در آنجا با پاره كردن عكس شاه ملعون مبارزه خود را با رژيم علني ساخت.در پي اين اقدام خبر به ژاندارمري محل (پاسگاه)و به دنبال آن توسط ساواك دستگير شد به طبس تبعيد شد ولي با زيركي و هشياري اقدام به فرار نمود.در بحبوحه انقلاب نقش مهمي را ايفا نمود.با پيروزي انقلاب شهرباني به دست مردم افتاد و سيد مصطفي در اين ارگان ثبت نام و اقدام به سركوب طاغوتيان نمود.سيد مصطفي با همياري دوستانش اقدام به تشكيل ستاد حزب الله اليگودرز نمود و به مبارزه با منافقين پرداختند.با شروع درگيريهاي اشرار در كردستان،سيد مصطفي به همراه برادر شهيدش به سركوب اشرار پرداختند.وي پس ازاتمام درگيريها،براي ادامه تحصيل به اليگودرز بازگشته و براي اخذ فوق ديپلم به مركز تربيت معلم طباطبايي خرم آباد عزيمت نمود.پس از اتمام تحصيلات به عنوان دبير بينش ديني به جبهه رفت در آنجا فرماندهي دسته،گردان،گروهان طرح و عمليات قرارگاه در لشگرهاي مختلف سپاه به نبرد با دشمن پرداخت سيد مصطفي در اول فروردين 65 با دختري متدين و مومنه از اهالي كوهدشت پيمان عقد و ازدواج بست.درست پنجم فروردين بود كه بار سفر به جبهه را بربست.سيد مصطفي خلاقيت عجيبي در امور نظامي داشت و بارها به او پست هاي مهم نظامي پيشنهاد كردند ولي او رد كرد.او معتقد بود كه در لباس بسيجي در كنار سربازان گمنام مبارزه كردن افتخاري ديگر است.پس از مدتي سيد مصطفي همراه سيد جواد اقدام به تشكيل گردان ويژه شهداي حزب الله نمودند.اين گردان توانست در عمليات والفجر 9 در محور سليمانيه عراق و نيز كربلاي 2 در محور حاج عمران حماسه ها بيافريند.

نحوه شهادت سيد مصطفي از زبان سيد جواد

يكي از برادران بي سيم چي از من پرسيد سيد مصطفي پيش شما نيامد؟گفتم نه،چون در سمت چپ گردان بوده است.بي سيم چي گفت قرار بود بيايند بروند جلو.بعد من حركت كردم و جلو رفتم ولي هرچه گشتم سيد مصطفي را پيدا نكردم.وقتي برمي گشتم برادرم زير آتش دشمن به حالت سجده و با زبان روزه سر بر زمين نهاده و شهيد شده بود او را بغل كردم و به عقب آوردم و تحويل برادران امدادگر دادم و برگشتم بدين سان سيد مصطفي شربت شيرين شهادت را نوشيد

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده