شهید پرویز نوروزی از شهدای سزدهم مهرماه
مکتب حیاتبخش اسلام از انسان موجودی می سازد که دوست دارد حق را بگوید حتی اگر گردنش را بزنند ...

نوید شاهد ایلام


شهید پرویز نوورزی در سال 1337 در روستای ارمو در خانواده ای پرجمعیت دیده به جهان گشود برای طی دوره ی متوسطه به دلیل نبودن دبیرستان در دره شهر راهی خرم آباد شد و در یکی از دبیرستانهای این شهر مشغول به تحصیل گردید با اینکه مشکلات او از نظر تأمین مخارج و غربت و دوری از خانواده بود ولی همچنان با عزمی راسخ، تحصیلش را بمراتب بهتر از گذشته و با نمراتی بهتر و رتبه های عالیتر تا اخذ دیپلم در سال 1353 ادامه داد. پس از مدت شش ماه تدریس پیمانی در یکی از مدرسه های راهنمایی دره شهر به خدمت سربازی اعزام و در پادگان لشکرک تهران دوران اولیه آموزشی را به اتمام رساند و پس از دوره تخصص به پادگان فرج آباد سابق اصفهان منتقل شد بعلت سرپیچی از دستورات و مقررات غیراسلامی ارتش زمان طاغوت به درجه گروهبان سوم نزول کرد و آن دوران خفقان را پشت سر گذاشت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در اولین فرصت خود را به دستور امام کبیرمان به پادگان مربوطه معرفی و عاشقانه بخدمت مشغول شد و خدمت سربازی را با نهایت فداکاری و جانبازی برای انقلاب بپایان رسانید و بار دیگر به یاری بینوایان شتافت تا اینکه در دومین نهاد انقلابی یعنی کمیته امداد امام خمینی (ره) در دره شهر تأسیس گردید. با  تأیید مقامات ذیصلاح انتخاب و مشغول فعالیت عاشقانه و مردمی در آن نهاد شدند. تا اینکه بالاخره صدام خائن، مرزهای کشور جمهوری اسلامی را مورد حمله قرار داد و شهید چون دیگر برادران رزمنده و جان برکف به ندای رهبر انقلاب لبیک گفت و برای دفاع از سرزمین اسلامی و شهیدپرور ایران با عزمی راسخ و شور و شوق شهادت راهی مرز دهلران و موسیان شد و در نبردی خونین بین حق و باطل تا آخرین نفس از حق دفاع کرد و قهرمانانه، استقامت و شجاعت و پایداری نمود و با وارد کردن ضربه های مهلکی بر لشکر کفر و به هلاکت رساندن پنج تن از مزدوران بعثی با شعار الله اکبر و با روئی گشاده فرمان خدا را اطاعت و در سیزدهمین روز از مهرماه 1359 حسین وار در کربلای موسیان به درجه رفیع شهادت نائل آمد.


وصیت نامه شهید پرویز نوروزی

بسم الله الرحمن الرحیم

مکتب حیاتبخش اسلام از انسان موجودی می سازد که دوست دارد حق را بگوید حتی اگر گردنش را بزنند وچون ما افشاگرهایی کرده ایم احتمال مرگ زیاد است وصیت من به پدر ومادر واقوامم این است که اگر من در راه اسلام کشته شوم بدانند که باید اسلام را تقویت کنند وجای خالی فرزند خود را پر نماید واکیدا سفارش می نمایم که خونی که بر زمین ریخته شده در راه اسلام بوده واین اسلام ودولت اسلامی است که خونگیرش باید باشد پس جدا از برخوردهای قبیله ای خودداری نموده وحرف افراد آشوب طلب را گوش ننمایید. ضمنا به دوستان و برادران هم رزمم سفارش می کنم که به راه خود ادامه داده وتا نابودی تمام منافقان از پای ننشینند زیرا در راه خدا جان دادن خود عامل حرکت و تحرک زیاد می گردد.


منبع : اداره هنری ، اسناد و انتشارات - معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده