کتاب «بایندر» نوشته رضا جهان‌فر با محوریت زندگی شهید دریابان غلامعلی بایندر و دیباچه‌ای از میرجلال‌الدین کزازی، توسط نشر دفتر پژوهش‌های نداجا منتشر و راهی بازار نشر شد.

«بایندر» با دیباچه ای از کزازی منتشر شد


نوید شاهد:
کتاب «بایندر» با عنوان فرعی «نگاهی به زندگانی و عملکرد شهید دریابان غلامعلی بایندر» نوشته رضا جهان‌فر و دیباچه‌ای از میرجلال‌الدین کزازی، به تازگی توسط نشر دفتر پژوهش‌های نداجا منتشر و راهی بازار نشر شده است.

این کتاب همان‌طور که از نامش پیداست، درباره شهید بایندر یکی از شهدای تاریخ ایران در عصر پهلوی است. جنگ جهانی دوم در ایران به تعبیر نویسنده این کتاب، حکایتی دیگر دارد. با در نظر قرار دادن این واقعیت که در این جنگ، ایران دچار خسارات و صدمات بسیار شد و بیگانگان اشغالش کردند، اهمیت بررسی این مقطع تاریک از تاریخ کشورمان بیش از پیش مشخص می‌شود.

غلامعلی بایندر از فرماندهان نیروی دریایی ایران در عصر پهلوی بود، ولی به دلیل تضاد دیدگاه با رضاخان به ویژه در مبارزه با انگلیسی‌ها و همچنین مقاومت و نبرد در برابر بیگانگان متجاوز، عملکردی جدا از پهلوی اول و سیاست‌مداران و صاحب‌منصبان نظامی آن عصر دارد. به این ترتیب، در این کتاب، زندگی و عملکرد شهید دریابان غلامعلی بایندر مورد بررسی پژوهشگر قرار گرفته است.

در سال‌های جنگ جهانی دوم، ایران به عنوان «پل پیروزی» برای متفقین آن قدر دارای اهمیت بود که رسوایی حمله به کشوری بی‌طرف را ضمیمه تاریخ خود کنند. اشغال ایران از سوی متفقین، اگرچه با انفعال حکومت مرکزی ایران مواجه شد و دستور شورای عالی نظام مبتنی بر ترک مخاصمه را به همراه داشت، اما، مقاومت تعدادی از کارکنان نظامی در برابر مهاجمین بیگانه موجب افتخار شد. مقاومت‌های پراکنده و خودجوش افسران، درجه‌داران و سربازان ایرانی برابر مهاجمین بیگانه نشان‌دهنده سرافرازی سربازان وطن و از سوی دیگر ناکارآمدی حکومت مرکزی بود.

ناتوانی حکومت پهلوی اول در دفاع از کشور مسئله‌ای نیست که بتوان آن را نادیده گرفت و یا انکار کرد. در شرایط نالایقی سیاست‌مداران و فرماندهان عمده کشور، افرادی همچون شهید دریابان غلامعلی بایندر و هم‌رزمانش در نیروی دریایی ایران آبرویی شدند برای حمیت و جوانمردی ایرانیان معتقد و مدافع وطن.

شهید بایندر به عنوان یکی از فرماندهان نیروی دریایی ارتش شاهنشاهی ایران در آن دوران، از دستور تسلیم و عدم واکنش به تحرکات دشمن سرپیچی کرده و به همراه جمعی از سربازان تحت امرش با نیروهای متجاوز به شمال کشور مبارزه کرد تا به شهادت رسید اما او برادری به نام یدالله نیز داشت که با فاصله کمی از وی، در جنوب کشور به شهادت رسید.

مروری بر وصیت‌نامه شهید بایندر نشان‌دهنده میزان اعتقادات دینی و وطن‌دوستی اوست. بیان مجاهدت دو برادری که به فاصله یک روز؛ یکی در شمال کشور برابر اشغالگران شوروی و دیگری در جنوب برابر مهاجمان استعمارگر انگلیسی به شهادت رسیدند، با درک شرایط روزهای ابتدایی شهریور ۱۳۲۰ و روزگار ایران زخم خورده، اهمیت مقاومت آنها را بیش از پیش روشن می کند که در این کتاب به آن پرداخته شده است. این کتاب ۵ فصل دارد.

۵ فصل این کتاب به ترتیب عبارت اند از: «مروری بر تاریخچه نیروی دریایی نوین ایران از ابتدا تا جنگ جهانی دوم»، «نیروی دریایی ایران و حوادث شهریور ۱۳۲۰»، «شهدای نیروی دریایی ایران در جنگ جهانی دوم»، «شهید دریابان غلامعلی بایندر» و «حماسه بایندر و نیروی دریایی در جنگ جهانی دوم به روایت دیگران». علاوه بر این فصول، کتاب پیش رو، دو پیوست و منابع دارد.

جهان‌فر با توجه به پایان نگارش کتاب در ایام محرم سال ۹۶، آن را به امام حسین (ع) تقدیم کرده است.

متن دیباچه‌ای که کزازی برای این کتاب نوشته، به شرح زیر است:

یادی از دلاوری دریادل

ایران سرزمینی کرانه‌ای نیست و تنها از یک سوی با دریا و با آب‌های آزاد هم مرز است و به یاری شاخابه‌ (= خلیج) پارس با آنها در پیوند. نیروی دریایی در سرزمین‌هایی بنیاد می‌گیرد و در می‌گسترد و کارآیی و توانمندی بسیار می‌یابد که نخست، از همه سوی با دریا هم‌مرزند و سپس، از سه سوی و سرانجام، از دو سوی.

سرزمینی نیز که هیچ مرزی دریایی ندارد، نیاز به نیروی دریایی نمی‌تواند داشت. پس همه‌ی هزینه و توان و تلاشش را در کار خواهد آورد تا نیروی زمینی خویش را توانمند و کارآمد بگرداند. از همین روست که کشوری چون یونان - آن هماورد دیرینه‌ی ایران زمین- در نبردهای دریایی بنیرو بوده است و چیره‌دست. زیرا این کشور آبخوستگاه (= مجمع الجزایر) بوده است و از آبخوستی (=جزیره) چند، پدید می‌آمده است.

ایران که بیشه‌ی شیران است و زادگاه و زیستگاه دریادلان و دلیران، هر چند تنها از یک سوی با دریا و آب‌های آزاد در پیوند بوده است و از این روی، نیازی ناگزیر و ستوه آور به نیروی دریایی نداشته است، این نیرو را فرو نمی‌گذاشته است و بدان نیز می‌اندیشیده است و می‌پرداخته است. از آن است که نیروی دریایی، در این سرزمین سپند اهورایی، پیشیه‌ای دیرینه یافته است و نمونه را، در روزگار هخامنشیان، ایرانیان در دریا نیز با دشمنانشان می‌جنگیده‌اند و مرزهای آبی ایران را، از درازدستی و تاراج و آزمندی و ستمگاری آنان، پاس می‌داشته‌اند و برابر تازش‌هایشان، بشکوه و نستوه چون کوه، درمی‌ایستاده‌اند و شگفتی می‌آفریده‌اند.

نازش و سرافرازشی است بزرگ و بَرین و بی‌مانند ایرانیان، به ویژه دلاورانِ رَزمزَن شیراوژنِ سپه شکنِ نیروی دریایی را که در ایران هخامنشی، بانویی زیباروی و جنگاور و پلنگینه خوی دریاسالار شیرشکار ایرانشهر بوده است و ناوگان دریایی ایران را، در نبرد و آوَرد با ناوگان نیرومند یونان، فرمان می‌داده است و راه می‌نموده است.

تاریخ نگاران یونانی گزارش دلاوری‌های این زیباروی جنگجوی را که زیبایی را با لشکرآرایی و دریاسالاری را با دلداری و شهرآشوبی را با دشمنکوبی درمی‌آمیخته است، در تاریخنامه‌های خویش آورده‌اند و بر پایه روش بیهوده و ناستوده‌شان، نام ایرانی او را به نامی یونانی واگردانیده‌اند و وی را آرتیمیس نامیده‌اند.

باری! نیروی دریایی ایران را، مانند نیروی زمینی آن، سرگذشتی است دیرینه و درخشان. این نیرو، در روزگار نو نیز، در کنار دو نیروی دیگر؛ زمینی و هوایی، در هر جنگ، هراس‌ناشناس و پولادچنگ، دلیرانه، مرزهای سه‌گانه این بومِ بِهین و میهنِ مِهین را از گزند و آسیب دشمنان پاس داشته‌اند و درفشِ سربلندی و ارجمندی برافراشته‌اند و حتّا از جان افشانی، در راه رهایی ایران از چنگ بیدادیانِ بَربنیادِ ناخجسته یاد، دریغ نورزیده‌اند.

یکی از این شیروَشانِ جان افشان، دریابان غلامعلی بایندر است: جنگاوری دلیر و دانشوی هُژیر، فرّمندی فرهیخته و میهن پرستی جان انگیخته که در برابر آنان که چشمِ آز به ایران می‌دوختند و جز کین ایرانیان، در دل، نمی‌اندوختند و جان، از تیرگی و تباهی در این سرزمین سپند و ستوده‌ی روشنایی و روشن‌رایی، برمی‌افروختند ایستاد و آنان را آموزه و اندرزی درشت و دندانشکن و از یاد نارفتنی داد. روانش در مینوی بَرین، شادباد و نام بلندش همواره دریاد!

در فرجام این دیباچه، می‌سزد که تلاش پیگیر سرگرد رضا جهانفر را که تلاشی بوده است دشوار و نیز، به گونه‌ای ناسازوارانه (=پارادُکسیکال): دلپذیر، درنوشتن سرگذشت این بزرگمرد نیروی دریایی، ارج بنهم و او را، به پاس تلاش ارزنده و برازنده‌اش در شناسانیدن این دلاور دریادل، به ایرانیان فرّخباد بگویم و کامکاری و بختیاری در کارهایی پژوهشی و فرهنگی از این گونه را، برای او، از درگاه دوست، آرزو ببرم. ایدون باد.

میرجلال الدین کزّازی


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده