خاطرات سید حسین اعزاز؛ آزاده جنگ تحمیلی
نوید شاهد - سید حسین اعزاز از آزادگان جنگ تحمیلی با مروری بر خاطرات تلخ اما عبرت آموز دوران اسارت می‌گوید: وقتی به اردوگاه رسیدیم، از داخل يک تونل سرباز بايد عبور مي‌کرديم که شاید سبک‌ترين چيزي که دستشان بود، کابل برق يا لوله آب بود! برخی حتی چوب‌هاي خیلي ضخيم و ميله‌هاي آهني همراه داشتند.

به گزارش خبرنگار نوید شاهد، سید حسین اعزاز از آزادگان جنگ تحمیلی است که 27 اردیبهشت 1365 در شهر «مهران» به اسارت دشمن بعثی درآمد. وی متولد سال ۱۳۴۴ است و در زمان اسارت، در یگان ۲۱ حمزه ارتش جمهوری اسلامی به عنوان منشی گروهبان خدمت می‌کرد و ۵۴ ماه (۴ سال) از زندگی خود ( تا سوم اردیبهشت سال ۱۳۶۹) را در کمپ ۹ سپری کرد.

بعثی‌ها با چوب و کابل و لوله آهنی از اسیران ایرانی استقبال کردند

وی درباره نحوه به اسارت درآمدنش این‌گونه روایت می‌کند: خط مهران حدودا2-3 ماهي بود که دست نيروهاي ارتش بود. ما هم نيروهاي تازه وارد بوديم و تازه رسيده بوديم. حدودا3 روز يا 4 روز بود که در آن منطقه وارد شده بوديم که يک شب عراق حمله کرد و حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد نیروهای تیپ 4 که در آن منطقه مستقر بودند به اسارت در آمدند و بخشی از آن‌ها هم به شهادت رسيدند.

بالغ بر 800 نفر بوديم تعدادي که اسير شديم در آن منطقه چون تيپ 4 لشکر سيدالشهدا حدود 1100 نفر بود 800 نفرمان به اسارت در آمديم که در اردوگاه بردنمان يک مقدار جزيي هم توانستند عقب نشيني کنند برگردند عقب الباقي فکر مي‌کنم به شهادت رسيدند.

اعزاز ادامه می‌دهد: وقتی در منطقه گرفتار شدیم، بخشی از ما را بردند پشت خط و تعدادي را بردند به پايگاه نظامي مرزي که هلي‌کوپترها جنگي در آنجا مي‌نشستند موشک مي‌بستند زيرشان و منطقه را بمباران مي کردند. 24 ساعت بدون آب، غذا و هيچ گونه رسیدگی در زندان آنجا بودیم. فرداي آن روز به استخبارات عراق منتقل شدیم. عراقی‌ها براي اينکه تبليغات بکنند و تعداد اسرا را زياد نشان بدهند، ما را دست و پا بسته، در هر ماشيني 8 نفر سوار مي‌کردند. تو هر ماشين ارتشي از اين يافا ارتشي 8 نفر سوار مي کردند 4 نفر اين طرف 4 نفر آن طرف. صبح تا شب تو شهر ها ما را مي‌گرداندند براي تبليغات تا نشان بدهند چقدر اسير گرفته‌اند و شب باز ما را به استخبارات بر مي‌گرداندند. حدود 3 روز يا 2 روز در استخبارات عراق بوديم. بعد شبانه ما را با چشمان بسته به طرف اردوگاه حرکت دادند. جلوی در اردوگاه هم که رسيديم خیلي معطل شدیم. 7-8 تا اتوبوس بود.

وی درباره نحوه برخورد عراقی‌ها با اسیران ایرانی ماجراهای وحشت‌ناکی را روایت می‌کند و می‌گوید: هر اتوبوسي که مي‌رفت داخل، خيلي طول مي‌کشيد نوبت اتوبوس بعدي شود. ما مي‌گفتيم شاید دارند آمار مي‌گيرند. نزديک که شديم، سر و صداي داد و فرياد را ديگه به طور واضح مي‌شنيديم و نوبت اتوبوس ما که شد، یک سرباز عراقی که قدش حدود 2 متر بود و هيکل خيلي درشتي داشت؛ اسیران ایرانی را يکي يکي از اتوبوس مي‌‌انداخت پايين با لگد و مشت مي‌زد. ساعت نزديک 5/12 یا 1 نیمه شب بود. از اتوبوس که پياده مي‌شديم، از داخل يک تونل سرباز بايد عبور مي‌کرديم که به فاصله 1 متر تا 5/1 متر ايستاده بودند. شاید سبک‌ترين چيزي که دستشان بود، کابل برق يا لوله آب بود! برخی حتی چوب‌هاي خیلي ضخيم و ميله‌هاي آهني همراه داشتند. حدود 100 متر 50 متر همچين مسيري را بايد از بین اينها رد مي‌شديم. تا انتهای راهرو که می‌رسیدیم، حداقل 100 تا ضربه را خورده بوديم.

آن شب خيلي از بچه‌ها نقص عضو پيدا کردند؛ چشمهايشان از بين رفت، فلج‌هاي موقت شدند و دست و پايشان شکست. می‌توانم بگویم که 60 درصد آن گروه دست و پايشان شکست. آن مسير که تمام شد، رفتيم در يک محوطه اي و 5 تا 5 تا پشت سرهم به صورت سجده ‌خوابيديم.

این آزاده جنگ تحمیلی روایت می‌کند: وقتي وارد اردوگاه شديم صبح به صبح قبل از اينکه در را باز کنند بياييم بيرون با ضربه کابل و چوب و باتوم ما را بيرون مي‌کردند. يعني شمارش ما با ضربه‌هاي آهن تو سرمان بود. روزهاي اول يا ماه‌هاي اول کتک عمومي داشتيم که تمام اتاق به اتاق ما را با کابل مي‌زدند با کابل همه را مي زدنند.

وی رویکرد صلیب سرخ نسبت به نظارت بر نحوه نظارت بر عملکرد عراقی‌ها را غیرمسئولانه توصیف می‌کند و ادامه می‌دهد: صليب سرخ اولين بار 8 ماه از اسارت ما گذشته بود که از اردوگاه ما دیدار کرد. يعني خانواده هاي ما در طي اين 8 ماه هيچ خبري از ما نداشتند که مازنده هستيم يا مرده‌ايم. بعداً که آزاد شدیم، فهميديم اکثر خانواده‌ها، ختم، حجله مراسم شهادت بچه هايشان را هم برگزار کرده بودند. چون واقعاً اثري از ما نبود و تيپ 4 لشکر 21 حمزه کاملاً منهدم شده بود. اکثر بچه‌ها دست و پايشان شکسته بود سر و صورتشان زخمي بود چون کتک زدن ما تا 6 ماه هر روز روزي 3 دفعه ما را مي‌زدند. عراقی‌ها به خاطر شرايط بد اردوگاه و شرايط جسمي بچه‌ها اجازه نمي‌دادند صليب سرخ بيايد. اولين باري هم که صليب سرخ آمد 8ماه از اسارت ما گذشته بود ما ارديبهشت اسير شديم اولين گزارشي به ما دادن و يک امضا فقط روي کاغذ بفرستيم براي خانواده هايمان 27/ دي ماه /1365 بود .

وی شرایط داخل اردوگاه را این‌گونه توصیف می‌کند: در اردوگاهمان به خاطر درگيري و خفقان شديد که از اول بر اردوگاه ما حاکم بود، بچه‌ها حتي نماز را روزهاي اول پنهاني مي‌خواندند. بعد عراقي‌ها گفتند نماز جماعت نخوانید. يکي يکي بخوانيد. تبليغات اسلامي و ديني در اردوگاه زياد بود. کسي اصلاً جرات نمي‌کرد اين مسائل را عنوان کند ولي بعد‌ها توسط بچه ها يواش يواش سوره‌هاي قرآن و دعاهايي که لازم بود بچه‌ها هميشه آنجا بخوانند، روي کاغذ سيگار مي نوشتند و بين همديگر پخش مي کردند. چون کتاب و قرآن در اتاقمان داشتيم.

اعزاز یادآور می‌شود که تمام اقدامات مثبت مسئولان اردوگاهشان جنبه تبلیغتی داشت و می‌گوید: از سال دوم ما را به زیارت کربلا بردند. براي تبليغات يک تعداد محدودي را مي آوردند گلچين مي‌کردند؛ مثلاً بچه‌هايي بودند که عراقي‌ها ازشان خوششان مي‌آمد و آنها را مي‌بردند که خاطرشان جمع باشد. از تلويزيون و راديو عراق می‌آمدند مصاحبه انجام مي دادند و مي‌گفتند يک متن آماده شده‌اي را بايد پشت ميکروفن يا دوربين بگویید. قبلاً مي‌گفتند هر کس این متن را مي‌گويد برای مصاحبه بیاید. بنده هيچ وقت در اين مصاحبه‌ها شرکت نکردم. چون بايد مي رفتيم آنجا مي‌گفتيم وضع اردوگاه خيلي خوبه، عراقي ها به ما خيلي مي‌رسند، خيلي به ما لطف دارند. بايد از نظام جمهوري اسلامي بد مي‌گفتيم تا اين را از طريق راديو يا ماهواره يا صدا و سيما خودشان پخش مي‌کردند که خانواده‌ها صدا يا تصوير بچه‌شان را ببينند.

کاهش شکنجه ها با ورود صلیب سرخ

وی درباره نحوه کاهش این شکنجه‌های روحی و جسمی توضیح می‌دهد: بازديد گروه سازمان ملل مصادف شد با ورود اسراي قديمي که از اردوگاه‌هاي دیگر به اردوگاه ما آوردن و در آسايشگاه‌ها تقسیم کردند. يک روز سرزده ظهر بود نزديک بود سوت «داخل باش» را بزنند و براي صرف غذايمان برويم که يک ماشين پشت در اردوگاه آمد و عراقي‌ها يک حالت تعجب و غير منتظره که انتظار ورود کسي را نداشتند به خود گرفتند. جا خوردند. پشت در اردوگاه 20 تا ماشين با آرم سازمان ملل بود. آمدند داخل و در بدو ورودشان، 5 نفر و از کشورهاي مختلف بودند و در سطح اردوگاه پخش شدند و با بچه ها حرف زدند. بچه‌ها اولش صحبت نمي‌کردند . آقاي حسين‌زاده که مترجم قاطع ما بود و با اينها يک مقدار صحبت کرد که مطمئن بشود اينها چه کاره هستند و براي چه آمدند.

آخر گزارش‌هايي که ما به صليب سرخ مي‌داديم، آن‌ها تمام گزارش‌ها را به خود عراقی‌ها تحویل می‌دادند. بخاطر همین سابقه ای که از صلیب سرخ داشتیم بچه ها اول اطمینان نکردند.

اعزاز می‌افزاید: به ما گفتند از طریق ایران فشار آوردند به سازمان ملل که در اردوگاه 9 عراق بچه‌های ایرانی را دارند اذیت می کنند شکنجه های وحشتناک می‌دهند. اذیت آزارهای خیلی شدید می‌کنند. از نظر بهداشت و درمان خیلی در مضیقه هستند. ایشان گفت ما یک حکمی داریم فقط از این اردوگاه بازدید کنیم. فقط بخاطر فشارهایی که ایران به صلیب سرخ و صلیب سرخ به سازمان ملل آورده.

آقای حسین زاده شروع کرد یک مقدار مسایل اردوگاه را عنوان کردن. بردند جاهای اردوگاه را به ایشان نشان دادند مثلاً دستشویی یا حمام و شیر را باز کردند که نشان بدهند آب به چه صورت می‌آمد. این آبی که می‌آمد 8 نفر می‌رفتند زیر این آب با 30 دقیقه وقت! وقتی جای خواب ما را دیدند، تعجب کردند. یک حالت دلسوزانه با ترحم مسئولیت پذیری خاصی به اینها دست داد به هیچ کس هم نگفتند می‌روند و کی می‌آیند فقط ظاهراً به آقای حسین زاده گفته بودند شما به نزدیک‌ترین دوستت هم نگو فردا همین موقع دوباره می‌آییم. فردا ظهر این آقای جاسم با سربازهایش آمد تو هر آسایشگاهی اسامی می خواند 6 نفر8 نفر اینها همه را غذا دادند و اینهایی که با نماینده سازمان رفته بودند صحبت کرده بودند را در پشت حیاط اردوگاه شروع کردند به زدن به طرز وحشتناک با کابل و باتوم ولگد داشتند اینها را می زدند این ماشین سازمان ملل دوباره آمد اینها سریع از راه رسیدند واینها هول شدند سریع بچه ها را به داخل آسایشگاه‌هایشان فرستادند. نمایندگان سازمان ملل دوباره اتاق به اتاق بازدید کردند و در اتاق ما که آمدند، بچه‌هایی که همان موقع کتک خوردند، بلند شدند و لباس‌هایشان را در آوردند. مثلاً جای لگدی که تو پهلو یکی از بچه ها خورده بود، کبود شده بود را نشان داد گفت این را همین الان زدند. الان ما را داشتند می‌زدنند و شما آمدید پشت در، متوقف کردند. نماینده‌های سازمان ملل گزارشی نوشتند و همین جریان بود که کل پرسنل اردوگاه ما عضو شدند وضع اردوگاهمان بهتر از قبل شد و اذیت و آزار‌ها شکنجه ها از بین رفت.

خبرنگار: شیما دنیاداررستمی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده