نوید شاهد - شهید "سیدعلیرضا موسوی زارع" در وصیت نامه خود می نویسد: «هميشه براى اعتلاى اسلام در سراسر جهان در هرحال چه جهاد نظامى و چه جهاد فرهنگى شركت گسترده داشته باشيد...» متن کامل وصیت نامه این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
كوچكتر از آنم كه خود را شهيد بدانم

به گزارش نوید شاهد فارس، شهید "سید علیرضا موسوی زارع" 27 اردیبهشت ماه 1345در شیراز دیده به جهان گشود. او فرزند اول خانواده بود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد و دوران ابتدایی و راهنمایی را گذراند. دوره دبیرستان را در مدرسه خسرو، پشت سر گذاشت که موفق به اخذ دیپلم شد.

با شرکت در کنکور سراسری در دانشگاه شهید باهنر کرمان در رشته ریاضی پذیرفته شد. پس از چندی جبهه رفتن را بر خود وظیفه دانست و از طریق بسیج دانشجویی به جبهه رفت. دوره آموزشی (مخابرات) را در تهران گذراند و سپس به شلمچه اعزام شد.

وی سرانجام21 مرداد ماه 1367 توسط نیروهای عراقی اسیر و به شهادت رسید. پیکر پاکش سال 1370 به وطن بازگشت و در دارالرحمه شیراز به خاک سپرده شد.

متن وصیت نامه:
بسمه تعالى / رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ
قبل از رفتن به جبهه براى كسب تكليف استخاره گرفتم که در جواب آيه 66سوره الاسراء آمد را براب شما مى نويسم.
رَبُّكُمُ الَّذِي يُزْجِي لَكُمُ الْفُلْكَ فِي الْبَحْرِ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ ۚ إِنَّهُ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا
پروردگار شما همان است که به دریا برای شما کشتی‌ها را به حرکت می‌آورد تا از فضل خدا (یعنی روزی) طلبید، که او درباره شما بسیار مهربان است.

كوچكتر از آنم كه خود را شهيد بدانم
حضور محترم پدر و مادر عزيزم كه ان شاء الله در تمام طول زندگى سالم باشيد از شما مى خواهم كه اگر من مردم (كلمه مردن را بكار مى برم چون كه كوچكتر از آنم كه خود را شهيد بدانم) مرا حلال كنيد و ناراحتى هايى كه من براى شما ايجاد كردم از ياد ببريد و مرا ببخشيد و از درگاه خداوند برایم طلب آمرزش كنيد.

 از تمام فاميل و بستگان بخصوص عموها و زن عموها و عموزاده ها دايى و خاله ها و خاله زاده ها و مهمتر از همه از مادربزرگمان كه حق زيادى برگردن من دارد از طرف من حلال بودى بطلبيد و از آنها بخواهيد كه هر چيزى از من ديده اند و موجب آزردگى خاطرشان شده در گذشته و از عذاب و گناه من بكاهند.

برایم اشک نریزید
دومين مسئله اين بود كه ميخواستم در عزاى من كسى لباس سياه نپوشد. مادر عزيز و گراميم و شما مادر بزرگان محترم از شماها هم ميخواهم خواهش ميكنم كه در مرگ من اشك نريزيد چون من لايق اين كار نيستم و براى كسى چون امام حسين (ع ) و خاندان عصمت و طهارت و مرگ و مصائب اين خاندان گريه كنيد.

جهاد نظامى و جهاد فرهنگى
و شما پدر عزيزم هم كه در تمام زندگى بهترين دوست و راهنماى من بوديد خواهش مى كنم كه از اين مسئله ناراحت نباشيد چون خواست خداوند بوده كه به شما برادران عزيزم محمد و حميد مى گويم كه نمازهايتان را فراموش نكرده هميشه در راه اسلام و حفظ شعائر اسلامى كوشا باشيد و ضمنا هر بدى را به شما كردم آن را ببخشيد. در اينجا خوبست نكته اى را به تمام برادران ايمانى و دوستان و بخصوص برادران خودم گوشزد كنم كه در هيچ حال امام امت را تنها نگذاشته و مانند اهل كوفه كه حسين (ع ) را تنها گذاشتند عمل نكنيد و هميشه براى اعتلاى اسلام در سراسر جهان در هرحال چه جهاد نظامى و چه جهاد فرهنگى شركت گسترده داشته باشيد چون خداوند مى فرمايد كه ما تغيير نمى دهيم سرنوشت هيچ ملتى را مگر كه خود آنها اقدام كنند و بخواهند.  

و بازهم از همه مى خواهم كه مرا عفو كنند بخصوص پدر و مادرم هر چند كه براى آنها فرزند فرمانبردارى نبودم. والسلام ضمنا كتابهايم را هر كه خواست بردارد بقيه را هم به كتابخانه بدهيد.

انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده