خاطرات چند سطری شهدا
خاطرات شهدای لرستان
نماز شب و شوخی
نوید شاهد لرستان:یک شب برادرم مشغول نماز شب و استغفار بود سرم را از زیر لحاف بیرون آورده و لامپ ها را روشن کردم،به او گفتم :می خواستم گناه نکنی تا این همه استغفار نداشته باشی.با حالتی خاص نگاهی به من کرد و گفت:خوشا بحالت که گناه نکرده ایی.
طلبه و دانشجوی شهید محمد علیم عباسی-کوهدشت
روای:برادر شهید
عید و جبهه
رفقا از عین اله خواستند که ایام عید نوروز به مرخصی برود،اما او ایام عید را در جبهه گذراند و می گفت:«عید ما روزی است که خدا از ما راضی باشد»
طلبه شهید عین اله ذلقی-بروجرد
نماز اول وقت
قبل از انقلاب تابستانها جهت امرار معاش به داروخانه ی سینا می رفتم،نعمت هم انجا مشغول کار کردن بودئ. سن بالای ایشان سبب می شدکه ما را به امور عبادی تشویق کند. در آن موقع تا صدای اذان مسجدِ جامع یا مسجد آراسته لند میشد فوری دست از کار می کشید به سراغ نمازش می رفت.
سردار شهید نعمت اله سعیدی
راوی:حاج صادق جوازی
منبع:سیستم اطلاعاتی معاونت فرهنگی بنیاد شهید لرستان و کتاب خاطرات چند سطری شهدا حجت الاسلام تیموری