داستان
شنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۰۱:۴۴
نوید شاهد - «زیرکی فرمانده» یکی از داستان های کتاب 《راز کانال کمیل》 است که حکایت حماسه رزمندگان گردان کمیل و شهید ابراهیم هادی در فکه را روایت می کند. در بخشی از این حکایت آمده است:《تعدادی از بچه ها به سمت پاسگاه صفریه رفته و تا شب چهارم، درگیری هایی با دشمن داشتند البته دشمن قبل از عملیات و هنگام حفر کانال ها،خیلی سریع اقدام به جا به جایی خاک آن ها کرده بود. آن ها به خوبی می دانستند که اگر خاک کانال را جا به جا نکنند، خاکریزی درست می شود و وقتی، نیروهای ایرانی به خاکریز برسند، دیگر عقب راندنشان ممکن نیست. به هر صورت با درایت برادر محمود ثابت نیا راه بسیار خوبی برای رسیدن به کانال دوم پیدا شد. ما به دور از آتش دشمن ،خودمان را به این کانال رساندیم؛ کانالی که بعدها به نام کانال کمیل مشهور شد.》

کشف کانالی به نام «کمیل»

نوید شاهد: شهید«محمود ثابت نیا» فرزند محمدحسین، به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت و در ۲۳ بهمن ماه ۱۳۶۱، با سمت فرمانده گردان المهدی در فكه بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد.

پس از عبور نیروها از کانال اول و سه ردیف سیم خاردارهای حلقوی، عبور از میدان مین حدودا با عرض ده متر شروع شد.
تخریب چی ها شروع به باز کردن معبر کردند. قرار شد گروهان دوم از گردان کمیل از معبر باز شده عبور کرده و خود را به کانال دوم برساند. آن ها باید در آنجا پل دیگری را بر روی کانال قرار دهند تا بقیه نیروهای گروهان سوم نیز از آن عبور کنند.
درست هنگام عبور از معبر میدان مین و بین کانال اول و دوم بود. ناگهان منور زده شد! یکباره تیربارهای دشمن فعال شد و شروع به شلیک کردند.
در اثر آتش دشمن، تعدادی از بچه ها که داخل معبر بودند زخمی و شهید شدند، تعدادی هم به طرفین دویدند و وارد میدان مین شده و روی مین رفتند. تعدادی هم توانستند در میان آتش سنگین دشمن، خود را به کانال دوم برسانند و داخل کانال شوند. ثابت نیا خوب به حوادث اطراف خود دقت می کرد. او گروهان سوم را عقب نگه داشته بود تا گروهان دوم از کانال دوم عبور کند. در این لحظه متوجه شد که باید کار مهمی انجام دهد!
ثابت نیا به معاونش برادر بنکدار گفت: اگر این طور بخواهیم در زیر آتش شدید دشمن معبر بزنیم و از میدان های مین که در مسیرمان هست عبور کنیم، همه ی گردان قبل از رسیدن به هدف شهید می شوند.

بعد ادامه داد: بعثی ها حتما از پاسگاه الرشید عراق به سمت تپه های دوقلو معبر زده اند و از آن مسیر نیروهای خود را پشتیبانی می کنند. نیروها را همین جا نگه دار تا من بروم معبر عراقی ها را پیدا کنم و نیروهای را تا قبل از اینکه هوا روشن شود از آن معبر عبور دهیم.
ثابت نیا برای پیدا کردن معبر دشمن از بقیه جدا شد و رفت. این فرمانده با زیرکی و درایت توانست معبر دشمن را شناسایی کند.
این معبر در واقع همان معبری بود که دشمن از آن برای انتقال نیروی کمین های خود و پشتیبانی آن ها به تپه های دو قلو استفاده می کرد. پس از شناسایی معبر، ثابت نیا با بنکدار تماس گرفت و از او خواست تا نیروها را حرکت دهد. نیروها با همان آدرسی که فرمانده، به بنکدار داده بود رفتند.
آنها از معبر بعثی ها عبور کردند و خود را به کانال دوم رساندند.
کانال دوم در حد فاصل پاسگاه صفریه تا پاسگاه طاووسیه ایران حفر شده بود، تعدادی کانال های فرعی نیز از آن کانال برای گمراه نمودن نیروهای ایرانی منشعب شده بود. این کانال چهار متر عرض و سه متر عمق داشت و داخلش پر از سیم خاردار حلقوی بود. برخی از نیروها در داخل کانال به سمت چپ و راست رفتند تا راهی به سوی کانال سوم پیدا کنند. تعدادی از آنها به سمت پاسگاه صفریه رفته و تا شب چهارم، درگیری هایی با دشمن داشتند البته دشمن قبل از عملیات و هنگام حفر کانال ها،خیلی سریع اقدام به جا به جایی خاک آن ها کرده بود. آن ها به خوبی می دانستند که اگر خاک کانال را جا به جا نکنند، خاکریزی درست می شود و وقتی، نیروهای ایرانی به خاکریز برسند، دیگر عقب راندنشان ممکن نیست.
به هر صورت با درایت برادر ثابت نیا راه بسیار خوبی برای رسیدن به کانال دوم پیدا شد. ما به دور از آتش دشمن ،خودمان را به این کانال رساندیم؛ کانالی که بعدها به نام کانال کمیل مشهور شد.

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده