سهلانگاری در قبال خون شهیدان، آتش جهنم را درپی دارد
به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید محمدمهدی دوعائی» بیستم شهریور ۱۳۴۸ در شهرستان دامغان به دنیا آمد. پدرش غلامحسین، لوازمالتحریر فروش بود و مادرش کبرا نام داشت. دانشآموز سوم متوسطه در رشته ریاضی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سوم خرداد ۱۳۶۷ در ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مدفن وی در گلزار شهدای فردوسرضای زادگاهش واقع است.
فرازهایی از وصیتنامه شهید:
وای بر ما اگر ساکت بنشینیم!
از آغاز جنگ تحمیلی یعنی از زمانی که آمریکا جنگی نابرابر را توسط عراق بر ملت ما آغاز کرد، همواره جوانانی از این ملت و مردم، با قرار دادن جانشان در طبَق اخلاص، مردانه شهادت را در آغوش میکشیدند و اسلحه این شهیدان را نیز باید کسانی دیگـر برمیداشتند و به راه آنان که همانا خط سرخ حسینی بود، ادامه میدادند و این بنده حقیر نیز با احساس مسئولیتی خطیر که بردوشم سنگینی میکرد، وظیفه خود دیدم که نقشم را در قبال مسئولیتم ایفا نمایم. لذا با حضور در جبهه همواره سعی میکردم که با انجام وظیفه و تکلیف شرعی، مبادا در آن دنیا نتوانم جواب شهدا را بدهم.
امت حزبالله! امروز دشمنان دین، قرآن و اسلام با چهرهها و روشهای متفاوتی بر ما هجوم آوردهاند و با هدف نابودی دینمان سعی در نابودی ما دارند، پس وای بر ما اگر چون مردگانی متحرک، ساکت بنشینیم و شاهد نابودی ارزشهایمان باشیم، وای بر ما اگر ساکت بنشینیم و شاهد باشـیم کـه خون شهیدانمان لگدمال میشود، پس جملگی ای ملت حزبالله به پا خیزید و مهیای جهاد شوید تا مبادا در آن دنیا بیجواب باشید. شما ای منافقان و ای کوردلان و ای کسانی که بعد از هشت سال هنوز در خواب غفلت فرو رفتهاید، بدانید که در این مملکتی که امام زمان حامی آن اسـت دیگر جایی برای شما نیست.
آتش، بر اثر سهلانگاری در قبال خون شهیدان دامنگیر عدهای میشود
امت حزبالله! تنها خواهشی که از شما دارم این است که امام خمینی را تنها نگذارید و حرف او را حرف امام زمان بدانید و هیچگاه جبههها را خالی نگذارید. حال که امام امت و مرجع تقلید ما جهاد را مهمتر از فروع دین یعنی مهمتر از نماز و روزه میداند، پس دیگر چه تأملی، چه تأملی که عاقبت آن پشیمانی و آتش جهنم است، آتشی که بر اثر سهلانگاری در قبال خون شهیدان دامنگیر عدهای میشود؛ شهیدانی که استقامت را از حضرت رسول اکرم، صبر را از حضرت علی، فداکاری را از حضرت قمربنیهاشم، ایثار را از حضرت علیاکبر، شهادت را از امام حسین و درس جانبازی، رشادت و شهامت را از خمینی روحالله آموختهاند.
برادران! هدفی را که من از جبهه رفتن داشتم، اولاً رضای خـدا و ثانیاً لبیک به ندای حسینگونه امام خمینی و ثالثاً باز کردن راه کربلای معلی و کربلایی که تمام شهدایمان در عشقش سوختند و به سوی معبود شتافتند.
خدایا! تو را شاهد میگیرم که راه جبهه و شهادت را تنها با میل خودم و با آگاهی کامل انتخاب نمودم و هیچکس مرا مجبور به این کار نکرد و به کـسانی که دم از زور و اجبار رفتن به جبهه میزنند، میگویم که: شما آنقدر خوار و زبونید که دست بـه حیله و نیرنگ زدهاید تا کسانی که در راه خدا گام برمیدارند را گمراه نمایید، ولی باید بدانید که انشاءاالله به زودی نابود خواهید شد.
از خط امام که همانا خط سرخ حسین(ع) است خارج نشوید
دوستان عزیزم! امیدوارم فریاد مظلومیت دینم را علیاکبرگونه، چه با درستان چه با جنگتان، به گوش مسلمین جهان برسانید و با حضوری فعال در جلسات بسیج، شرکت در دعاها و نماز جماعت و... مشتی محکم بر دهان منافقین وارد آورید، که ما هرچه داریم از این دعاها داریم. سعی کنید هیچگاه از خط امام که همانا خط سرخ حسین(ع) است خارج نشوید و جوری نباشد که نفس اماره بر شما غلبه کند و از جنگ و جبههها غافل نشوید.
در پایان از شما امت حزبالله تقاضامندم که جبههها را پر کنید، که مبادا این آیه شـریفه شامل حالتان شود که میفرماید:«ای مردم! چرا هنگامی که فرمان جهاد صادر میشود برجای خود سنگینی میکنید؟»[۱]
********
[۱] آیه ۸۶ سوره توبه
انتهای متن/