خودسانسوری، چالش عرصه خاطره نویسی دفاع مقدس است
به گزارش نوید شاهد لرستان، امین کیانی متولد 1369 و چند سالی است که در زمینه نویسندگی فعالیت دارد و تاکنون دو کتاب در حوزه ایثار و شهادت به چاپ رسانده. در ادامه مصاحبه وی را با خبرنگار نوید شاهد مطالعه می کنید:
نوید شاهد: در مورد موفقیت های خودتان در زمینه داستان نویسی و موفقیت های تحصیلی توضیح دهید؟
کیانی: در زمینه داستان نویسی، نفر برگزیده داستان طنز «خط خطی» شدم و به مرحله نهایی یازدهمین جشنواره داستان انقلاب راه یافتم. در زمینه تحصیلی چند مقاله علمی، پژوهشی، علمی –ترویجی و علمی- تخصصی نوشته ام و چند مقاله در همایشهای علمی بین المللی و ملی ارائه داده ام.
در کنگره 17000 شهید ترور، عنوان دومین مقاله برگزیده را کسب کرده ام. در این کنگره بیش از 800 مقاله از ایران و 30 کشور به دبیرخانه کنگره ارسال شده بود.
نوید شاهد: سوابق فرهنگی و هنری خود را در زمینه دفاع مقدس بیان کنید؟
کیانی: سال 94 یک مجموعه مصاحبه از همرزمان و نزدیکان شهید شاهمراد نقدی گرفتم که بعداً تبدیل به کتاب شجاع نبرد شد.
نوید شاهد: پس شروع فعالیت شما با کتاب شجاع نبرد بود؟
کیانی: بله
نوید شاهد: انگیزه برای نوشتن کتاب شجاع نبرد و آشنایی با شهید نقدی از کجا به وجود آمد؟
کیانی: در ابتدا بنا بود مجموعه ای از خاطرات شهید اردشیر نقدی جمع آوری شود. خانواده شهید در همسایگی منزل ما زندگی می کردند. به همین دلیل فرصتی فراهم شد که خدمت مادر شهید برسم و از صحبت های ایشان متوجه شدم که شهید شاهمراد نقدی عموی شهید اردشیر نقدی می باشد.
نوید شاهد: پس در حین مصاحبه با مادر شهید اردشیر نقدی با شخصیت شهید شاهمراد نقدی آشنا شدید؟
کیانی: مقداری از شخصیت شاهمراد که تعریف کردند و همچنین کتاب ناگفته های جنگ در مورد شهید صیاد شیرازی را هم که مطالعه کردم، متوجه شدم شهید شاهمراد نقدی ظرفیتهای خاصی برای تولید یک اثر را دارد. به همین خاطر مسیر کار را عوض کردم و مشغول جمع آوری خاطرات درخصوص شهید شاهمراد نقدی شدم.
نوید شاهد: چه عاملی باعث شد که اسم کتاب را شجاع نبرد بگذارید؟
کیانی: حضرت امام خمینی (ره) بعد از عملیات فتح المبین پیامی خطاب به رزمندگان صادر کردند که در بخشی از آن پیام فرمودند: "رحمت رضوان بر پدران و مادرانی که شما شجاعان نبرد را پروراندند..." از آنجا که شجاعت یکی از شاخصه های اصلی شهید نقدی بود و ایشان هم در فتح المبین شهید شدند، تصمیم گرفتم که نام کتاب را «شجاع نبرد» بگذارم.
نوید شاهد: اگر خاطره خاصی در زمان گردآوری خاطرات کتاب شجاع نبرد دارید بفرمایید.
کیانی: برای انجام مصاحبه به دانشگاه جنگ تهران رفته بودم و آنجا با یکی از همرزمان شهید نقدی ملاقات کردم. ایشان تیمسار جوادیان و از فرماندهان بازنشسته ارتش بودند. وقتی به ایشان گفتم برای انجام مصاحبه در مورد شهید شاهمراد نقدی آمده ام، ایشان گفت: تشریف داشته باشید من پنج دقیقه دیگر برمی گردم. تعجب کردم که به دنبال چه کاری رفتند.
وقتی برگشتند کتابش را درآورده بود و مشخص بود وضو گرفته است. رو به من کرد و گفت: من هر زمان در مورد شهید نقدی صحبت می کنم وضو می گیرم.
نوید شاهد: کتاب شجاع نبرد را با همکاری چه ارگانی چاپ کردید؟
کیانی: حمایت مشورتی این اثر را دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری انجام دادند و توسط بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان لرستان چاپ شد.
نوید شاهد: در مورد اثر دوم «کهنه سرباز» توضیح بدید؟ انگیزه نوشتن آن از کجا به وجود آمد؟
کیانی: کار نوشتن شجاع نبرد که به پایان رسید به فکر یک اثر دیگر بودم. امیر بیرانوند از کسانی بودند که درخصوص شهید نقدی با ایشان مصاحبه انجام دادم. تواضع وی در بیان خاطرات شهید نقدی با توجه به اینکه فرمانده شهید نقدی بود، خیلی برایم جالب بود. از طرفی هم ایشان در شهر آوازه خوبی داشت. شناخت نسبی که از ایشان داشتم و با چندین نفر که مشورت کردم در نهایت منجر شد به اینکه به عنوان سوژه دومین کتاب با ایشان وارد مصاحبه شوم.
نوید شاهد: خودتان به تنهایی کار مصاحبه و تدوین را انجام دادید؟
کیانی: بله هم مصاحبه و هم تدوین کار را در مرداد 95 آغاز کردم. در میانه ضبط خاطرات، مسائل و مشکلاتی پیش آمد که روند پیشرفت کار را کند کرد و بعد از یکسال و نیم که در کار مصاحبه وقفه افتاد در نهایت سال 98 کتاب کهنه سرباز چاپ شد.
نوید شاهد: از خاطرات این اثر تعریف کنید.
کیانی: الان که کتاب را می خوانم با خودم می گویم ای کاش این کتاب را با شناخت و تجربه الان می نوشتم. مصاحبه با تیمسار بیرانوند کار سختی بود. چون ایشان سنش خیلی بالا بود و به واسطه کهولت سن خیلی از خاطرات به درستی در ذهنش نبود و بزرگترین چالش کتاب همین موضوع بود. ایشان متولد 1317 است. به علت بیماری بعضی خاطرات و مسائل را جابجا بیان می کرد. در کل مصاحبه با وی نیازمند مطالعه عمیق قبلی بود که حجم کم کتاب هم بیانگر این قضیه است. ولی سعی کردم در تدوین کتاب این ضعف را پوشش دهم.
نوید شاهد: شما با افراد دیگری هم برای خاطرات تکمیلی و راستی آزمایی مصاحبه کردید؟
کیانی: خیر، به منابع مکتوبی از جمله کتاب کالک های خاکی نوشته گلعلی بابایی، خاکریز 202 نوشته علی بسطامی، مجموعه یادداشت های حسن باقری نوشته احمد دهقان رجوع کردم.
نوید شاهد: مطلبی را قبلاً خواندم که تیمسار بیرانوند هم در زمان طاغوت در ارتش بودند و هم در دوران انقلاب و دفاع مقدس، عنوان کهنه سرباز را به همین دلیل برای کتاب انتخاب کردید؟
کیانی: ایشان به گفته خودش 15 سال سرباز بودند. بیش از چهل سال از عمرش را در ارتش بوده که با این وصف عنوان کهنه سرباز برازنده وی بود.
نویدشاهد: آقای کیانی به غیر از این دو اثر مشغول چه کاری در حوزه دفاع مقدس هستید؟
کیانی: در حال حاضر مشغول ضبط خاطرات یکی از آزادگان استان لرستان به نام آقای شاهپور کیانی هستم که کار مصاحبه انجام شده و در مرحله تدوین هستم و دارم با وسواس خاصی پیش می روم که انشاءالله اثر فاخری چاپ شود.
نوید شاهد: علت انتخاب ایشان به عنوان سوژه اثر جدید چه بود؟
کیانی: سرگذشت ایشان ظرفیتی دارد که می توان ضمن وفاداری به اصول خاطره نگاری به داستان نزدیک شد و با به کارگیری فنونی از قبیل تعلیق، انعطاف زاویه دید راوی و توجه به وجوه دیگر جنگ از طریق نگرش همه جانبه (اشخاص غیر از راوی اصلی) به موضوع پرداخت. در مورد نام فامیل ایشان نیز باید بگویم تنها تشابه اسمی با من دارند.
نوید شاهد: به نظر شما در عرصه خاطره نویسی دفاع مقدس الان چه چیزی ضرورت دارد؟
کیانی: یک چالش و ضعفی که در این زمینه وجود دارد اصرار بر خودسانسوری است. خیلی از سوژه ها درگیر خودسانسوری هستند و برخی از خاطرات را بیان نمی کنند. مساله دیگر این است که خاطره نگاری تلفیق شده با تاریخ شفاهی و آن ذات تاریخ شفاهی در خاطره خیلی خودش را نشان می دهد. اگر بحث خاطره نویسی بیشتر با ادبیات تلفیق شود شاید این مشکل رفع شود.
نوید شاهد: شما در سیل پلدختر هم حضور داشتید، در مورد سفرنامه ای که در این خصوص نوشتید توضیح دهید؟
کیانی: بله در سیل فروردین سال 98 مشاهداتم را از ماجرا در قالب سفرنامه ای تحت عنوان «قربت در غربت» نوشتم. در پلدختر شاهد کم کاری های زیادی از سوی برخی مسئولین بودیم. از سوی دیگر کوشش جوشش های انقلاب و از آن جمله بچه جهادی ها و همدلی توده های مختلف با بینش های متفاوت در پلدختر کاملاً مشهود بود. چند روزی که آنجا بودم به عنوان ذره ترین موجودِ حاضر در پلدختر دیدنی های قابل ذکر و شنیدنی های قابل بیان را سعی کردم منصفانه و نه بی طرفانه در قالب سفرنامه ای مختصر بنویسم. قطعاً و حتماً قربت در غربت روایت جامع و کامل سیل پلدختر نیست و این طبیعی است. من نخواستم سیل پلدختر را کامل و جامع روایت کنم که اگر این قصد را داشتم قالب سفرنامه را برنمی گزیدم و اثر را در قالب مجموعه روایات یا خاطرات حاضرین و فعالان در آن مکان و زمان می نوشتم.
مصاحبه: فرحزاد جهانگیری
انتهای خبر/