فرمانده شهیدی که با پای برهنه در عملیات شرکت کرد
به گزارش نوید شاهد لرستان، در یکی از پاتک های علیه رژیم بعث عراق در منطقه دربندیخان قبل از شروع کار با یک خودرو به تعداد رزمندگان، پوتین مخصوص برف (چکمه) که برای راحت تر شدن عبور رزمندگان از مناطق برف گیر به منطقه عملیاتی ارسال شده بود، توزیع چکمه ها که به پایان رسید یکی از افراد به نشانه اعتراض به اینکه چکمه اندازه پایش نیست با مامور توزیع چکمه درگیر شد، پس از مشاهده این ماجرا توسط شهید اسدمراد بالنگ، شهید چکمه هایش را به آن مرد داده و خودش با پای برهنه به ادامه نبرد رفتند.
شهید اسدمراد بالنگ در حوالی ظهر یک روز بهاری در سال 1342 در شهر کوهدشت از یک خانواده مذهبی متولد شد.
ایشان در زمان راهپیمایی های زمستان 1357 چهارده ساله و کلاس اول راهنمایی بودند و همپای دیگر دانش آموزان در راهپیمایی و تظاهرات خیابانی شرکت داشتند،بعد از انقلاب هم وارد پایگاه های مقاومت شبانه شد و زمان جنگ تحمیلی هم همراه عموم مردم به جبهه رفت.
اولین عملیاتی که این شهید شرکت داشتند عملیات طریق القدس بود که به فتح بستان انجامید.که پس از آن به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کوهدشت درآمده و در اکثر عملیاتها شرکت داشتند از جمله عملیات فتح المبین،بیت المقدس،رمضان،محرم،والفجرها،عاشوراها،
کربلاها و سمت مسئول بهداری گروهانها و گردانها رو بعهده داشت.
آخرین عملیاتی که شرکت داشتند عملیات کربلای 5 بود که عاقبت ایشان به شهادت انجامید.
از جمله دوستان این شهید ، شهیدان احمد دارابی،علی حاتمی،محمود رضایی،علی محمد کوشکی،حجت اله سرتیپ نیا،فیروز سرتیپ نیا،حمید سوری،سعادت قبادی و تعداد زیادی دیگر از خیل شهیدان.
ایشان چند ماه قبل از شهادت عقد نمو دند البته به سفا رش خانواده و دوستان . هر موقع می گفتیم خوب عروسی کن با خنده می گفت اگر عمری بود بعد از پیروزی. یک روز گفت من عقد نمو ده ام تا دینم کامل گردد . دوستان نقل می کنند که ایشان مورد علا قه فرماندهی لشگر ،تیپ ، گردان بوده است .
بارها اتفاق افتاده است که افراد تحت فرماندهی ایشان از رعایت اصول زیردستی ایشان تعریف کرده و ایشان را ستوده اند.
به مسئولین مملکتی عشق می ورزید و علاقه خاصی به حضرت امام(ره) داشت و حضرت امام را به مثابه یک نعمت بزرگ میدانست که خدا به این ملت هدیه کرده بود.
آخرالامر در عملیات کربلای 5 سحرگاه روز 27 دیماه 1365 در حوالی کارخانه پتروشیمی بصره مورد اصابت تیربارهای خصم کافر از ناحیه پهلو قرار گرفت و دو روز بعد جسد مظلومش در حالی که کوهدشت خالی از سکنه شده بود و از دست بمب باران وحشیانه صدام به بیابانها پناه برده بودند در قبرستان بهشت زهرای کوهدشت تدفین گردید و به خاک سپرده شد.