فیلم/ روایت «علی اصغر عندلیبی» از شهید «آرش آزما»
به گزارش نوید شاهد لرستان، علی اصغر عندلیبی از همرزمان شهید آرش آزما در بیان خاطرات وی می گوید:
لبخند از چهرهاش محو نمیشد. تازه آمده بود گردان تخریب لشکرانصار. همان ده دقیقهی اول با بچهها جور شد. از سابقهاش هیچ چیز نمیگفت، فقط میدانستیم از بچههای لرستان بوده توی تیپ امام حسن مجتبی (ع). کارش را که توی گردان تخریب شروع کرد همان لحظهی اول از کار کردنش معلوم بود خیلی کارکشته و چیرهدست است. خیلی کنجکاو بودیم ماجرا چیست؟ بعدها فهمیدیم حامد فرماندهی گردان تخریب تیپ امام حسن (ع) بوده و برای خودسازی با آن سابقه، به عنوان نیروی سادهی تخریب و تنها، بدون هیچ رفیقی، آمده بود بین بچههای همدان. حامد را نمیخواهم بزرگ کنم، چون خودش بزرگ بود.
۱۴ سالش بود، بعد از کلی دربهدری، به عنوان بسیجی رفت جبهه. آن موقع بچههای لرستان که تیپ و لشکر منسجم نداشتند، مثل بقیهی نیروها به تیپ امام حسن مامور شد. انگار که تازه خودش را پیدا کرده باشد، آنقدر که اسم آرش را هم کنار گذاشت و برای خودش اسم "حامد" را انتخاب کرد.
با بچهها خیلی رفیق شده بود، با محمود رادمنش و سید منصور محمودی بیشتر، با هم عقد اخوت خوانده بودند. توی گردان تخریب با هم بودند. هر چه میگذشت توی کارش حرفهای تر میشد. اول نیروی ساده بود، بعد مربی تخریب شد، برای راحتی کار نیروهای آموزشی عکس همهی مین و تلههای انفجاری را جمع و با جزئیات ثبت میکرد. محمود و سیدمنصور که در عملیات خیبر شهید شدند، حامد خودش را تنها دید. روز به روز میشمرد و عملیات به عملیات حاضر میشد و مجروح میشد و دوباره به جبهه برمیگشت. از تیپ امام حسن به لشکر انصارالحسین همدان رفت. عملیات کربلای ۵ توی خط نیرو کم آمده بود آنقدر که حاضر بودند نیروهای تخریب را هم به عنوان نیروی رزمی به خط بفرستند.
نوبتی هم که باشد بعد از پنج سال توی ۱۹ سالگی نوبت حامد بود که به آرزویش برسد. توی خط پهلویش ترکش خورد، بچهها او را بردند که جایش امن باشد اما در هجوم دوبارهی ترکشها به شهادت رسید. پیکرش را به بروجرد فرستادند. عراق سیلیخورده از شکست در عملیات کربلای ۵ شهرها را ناامن کرده بود و مردم برای حفظ جان از بمباران هوایی شهر را خالی کرده بودند، پدر و مادرش شبانه و توی تاریکی مطلق حامد را به خاک سپردند.
در ادامه فیلمی از خاطرات علی اصغر عندلیبی از شهید آزما را می بینید:
انتهای پیام/