شهدا تجلیگر قيام و حماسه حسينی بودند
به گزارش نوید شاهد لرستان، شهید علیمردان آزادبخت هشتم اسفند ۱۳۴۰، در روستای سه آسیابه از توابع شهرستان کوهدشت به دنیا آمد. سال ۱۳۶۳ ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. دوم اردیبهشت ۱۳۶۶، با سمت فرمانده گردان در شلمچه عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
وصیتنامه این شهید والامقام به شرح ذیل میباشد:
بسم الله الرحمن الرحيم
گواهي مي دهم كه خداوند يكي است و محمد (ص) پيامبر اوست و قرآن كتاب خدا و معجزه پيامبر (ص) است.
وصيت من وصيتنامه تمامی شهدا است كه هر كدام به نحوي براي پيروزی دين خدا و اسلام به شهادت رسيدهاند.
مطلبي با زوار كربلا دارم. انشاء الله كه راه كربلا باز ميشود و همه انشا الله به زيارت كربلا برويم و اما اگر راه كربلا باز شد و به كربلا رفتيد و ما در ميان جمعتان نبوديم، به جای رزمندگان شهيد صدا بزنيد كه ای حسين (ع) شهيد، شهدای ما به عشق آزادی كربلايت آمدند.
اگر آن زمان در كربلا نبودند كه به ياريت بيايند، اكنون با اندك زماني فاصله به سوي تو آمدند تا قيام و انقلاب تو را تداوم بخشند و تجليگر قيام تو باشند، اما آفتاب عمرشان بين راه غروب كرد و غروبها را خون فشاندند و اينك سحرگاهان فرا رسيده و ما آمدهايم تا لاله خون را بچينيم.
كولهپشتي حميد سوري پيش من است و او هم وصيت كرده كه اگر ما به كربلا رسيديم، كوله او را به كربلا برسانيم و بگوييم اي حسين (ع) حميد رزمندهاي بود که براي رسيدن به كربلایت از جان خود دريغ ننمود .
در اين راه خستگيناپذير بود، اما قاتلان علي اكبرت خنجر خصمانه زمان را بر قلب او فرو بردند. اينك اين كوله آن شهید. اگر بنده نيز در بين راه كربلا به شهادت رسيدم، كولهام جفت كوله حميد به كربلا ببريد و همين مطالب را نيز از طرف من آنجا كنار مرقد مطهر امام حسين (ع) بخوانيد.
اما پدر و مادرم، شما براي رشد و شكوفايي نهال من دريغ نكردهايد، زندگيتان را در پاي اين نهال گذاشتيد و مرا به اينجا رسانديد، ولي من نتوانستم آن چنان كه شايد و بايد، جوابگوي زحمات شما باشم، اما خدا را شاهد ميگيرم من هم آن زحمات شما را به ياد داشته و هم ضرورت وجود در جبهه را طبق دستورات ائمه(ع) اولويت دادم و در نظر داشتم زحمات شما را.
از اين كه نتوانستم خدمتگزاريتان نمايم، ببخشيد و شهادت مرا لياقت و نعمتي از طرف خدا بدانيد كه به شما دست داده است .
توفيق در صف حسينيان را براي من طالب باشيد و اگر جنازهام به دستتان رسيد، در بهشت زهرا زير پاي محمود و كنار حميد دفنم كنيد و اگر جنازهام به دستتان نرسيد، بدانيد كه من در صحراي جنوب و غرب كشور، در بيابانها همرزم دارم و در پيش آنها هستم.
در غرب پيش جهانشاهها هستم و در جنوب پيش دهقان و اسدها هستم .
اما همسر عزيزم اميد است كه حالت خوب باشد و هيچ گونه ناراحتي نداشته باشيد. از تو نيز ميخواهم كه مقاوم و استوار در برابر مشكلات ايستادگي كني و ناراحتي به خود راه ندهي، چون من كه راضي به رضاي خدا هستم و تو نيز اگر مرا ميخواهي، تو نيز راضي به رضاي خدا باش و بسيار ذكر كن و ذكر فاطمه (س) را زياد كن (34 مرتبه الله اكبر و 33 مرتبه الحمد لله و 33 مرتبه سبحان الله.
در برابر گرفتاريها به خدا پناه ببر و صبور باش كه قرآن كريم فرمود: ان الله مع الصابرين.
بيش از هر چيز توكل بر خدا كن
فاتحه زياد برايم بخوانيد كه من عاصي بودم و قرآن نيز زياد بخوانيد، تاروحم تازه شود. برادرانم را درس قرآن ياد بدهيد تا برايم بخوانند و از آنها ميخواهم كه از خط امام واسلام جدا نشويد و محكم و پوينده راه امام و شهدا باشيد. در ضمن مرا با لباس فرم سپاه دفن كنيد كه حق به گردن من دارد، ببخشيد و مرا حلال كنيد و من نيز اگر حقي پيش كسي دارم، حلال ميكنم.
اي حسين، شهداي ما به عشق كربلا آمدند، اگرچه نتوانستند مرقد مطهر تو را زيارت كنند، ولي اكنون در محضر تو هستند. شهدا آمدند تا قيام انقلاب تو را تداوم بخشند و تجليگر قيام و حماسة حسيني باشند. اما آفتاب عمرشان در بين راه غروب كرد. تو خود ياريگر ديگر رزمندگان باش تا به آرزوي شهدا جامه عمل بپوشانند. بعد از شهادتم فرزندانم را طوري تربيت كنيد كه پيرو رهبر باشند. دخترم را فاطمهگونه و پسرم را حسينوار تحويل جامعه بدهيد تا در مسير اسلام حركت كنند. در پايان از خدا ميخواهم ما را از ياران حسین بن علي قرار دهد و مرگی نصيبم كند كه رضايت خدا در آن باشد.
انتهای پیام/