وصیتنامه شهید «اسداله حسنوند»
چهارشنبه, ۰۹ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۵۲
شهید «اسداله حسنوند» در بخشی از وصیتنامه خود نوشته است: خدایا تو خود می دانی که عشق و ایمان به تو و اطاعت از دستورات تو از روی آگاهی و کامل و شناخت شخصی‌ام می‌باشد و هیچ عاملی نمی تواند در ایمان من نسبت به تو خللی ایجاد کند. بدانید قصد من از جهاد در راه خدا یک هوس یا یک احساس نیست.

به گزارش نوید شاهد لرستان، شهید «اسدالله حسنوند» سال 1334 در روستای بتکی از توابع شهرستان الشتر متولد شد و در تاریخ سوم اسفند 1362 در تنگه چزابه به شهادت رسید. شهید تاکنون مفقودالجسد می باشد. 

 

متن وصیتنامه شهید «اسداله حسنوند» به شرح ذیل می باشد:

هیچ عاملی نمی تواند در ایمان من نسبت به خدا خللی ایجاد کند

بسم الله الرحمن الرحیم

«ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بأن لهم الجنه یقتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون» سوره توبه آیه 111
خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده، آنهایی که در راه خدا کارزار می کنند پس می کشند و کشته می شوند.
عجب است انسان هایی که می دانند می میرند و می دانند در پای میز محاکمه الهی به بند کشیده خواهند شد اما باز نشسته اند و دست بر روی دست، می خورند و می خندند و آسوده و بی خیال می خوابند؛ چه عجب است داستان آدمی که می داند بعد از مرگ او را باز خواست می کنند اما بی خیال در یک زندگی آسوده روز را به معصیت می گذراند و شب آسوده همراه شیفتگان رویاها به خواب می رود.
خدایا تو خود می دانی که عشق و ایمان به تو و اطاعت از دستورات تو از روی آگاهی و کامل و شناخت شخصی ام می باشد و هیچ عاملی نمی تواند در ایمان من نسبت به تو خللی ایجاد کند بدانید قصد من از جهاد در راه خدا یک هوس یا یک احساس نیست.
از روی آگاهی و با شناخت به اینکه این سفر برایم برگشتی ندارد به این راه می روم و خدای عز و جل را شهادت می گیرم که تا آخرین نفس در راه مقدس حق برای یاری دین حق مستحکم و استوار و جان بر کف ثابت قدم باشم در حالی خود را عازم میدان حق علیه باطل می بینم که به لطف خدا قلبم خروشان و جوشان بر علیه ظالمین و درونم طوفنده از مهر رهبرم و در کل از خشم شده ام و از پای ننشینم تا با یاری الله و دیگر رزمندگان، کفر را از صحنه روزگار بردارم و یا اینکه همانند یاران حسین(علیه السلام) خون خود را در پهن دشت میدان، فدای اسلام و قرآن کنم. 

در حالی عازم میدانم که جز به خداوند و روز رستاخیز معادش هیچ دیگری را حتی عزیزترین کسانم را یاد ندارم و آنقدر متاع دنیا برایم و در نظرم بی معنا شده است که حتی نمی خواهم به آنها فکر کنم، و در قلبم ندائی به گوش دلم می رسد که ای حب مقام، ای نفس اماره، ای خود پسندی، ای نخوت، ای شرک، ای حسادت، ای غیبت ای تهمت ای برچسب ای اضافه کار، مرا تنها بگذار، که برای خدا و در راه خدا کمی آرامش قلبی داشته باشم؛ تا کی ای حب مقام مرا به قلاده و بند می کشی؟! و حالا لحظاتی است که بر تمام این صفت های پست غیر انسانی پشت پا زنم و همه را چون مردارهای پست متعفن از خود دور کنم.
الهی من کمربندم را محکم کرده و به یاری حسین زمان قد علم کرده ام تا جان خود را به خریدارش که تویی بفروشم و حالا که در این راه بار سفر بسته ام و قدم بر می دارم و به سوی تو می آیم، تو را به خون سیدالشهداء و خون هفتادو دو تن بر دشمن زبون پیروزمان کن و پرچم عدل خود را در جهان به اهتزاز در آور و مرا که عاشق تو بوده و شده ام و آرزویم بعد از پیروزی اسلام شهادت است و بارها چه در کوه بلند قامت باز و دراز و چه در میان نخل های خرمشهر و چه در پهن دشت شرق دجله برای دیدارت مشتاق آمده، مأیوس برگشته ام، این بار تو را به جان مهدی(عج) عزیزت که روزی به همین زودی ها ظهور خواهد کرد و امام عزیز را یاری خواهد نمود قسمت می دهم این بار روی زیبایت را به من بنما و مرا دیگر زنده به خانه و کاشانه ام برنگردان که دلم می خواهد که در آخرین لحظه های زندگیم بدنم و جسمم آغشته به خون در راه تو به دست پدر و مادر و همسر و فرزندان کوچکم برسد و طومار دفترچه هستی ام با چنین برنامه ای بسته شود که خود این راه را با دل و جان پذیرایم.
در خاتمه از خداوند می خواهم رهبرم، این امید قلبم همیشه سلامت باشد و انقلابمان تا ظهور امام زمان بر پا و استوار و پیروز باشد و به بازماندگان شهدا صبر و استقامت خداوند عطا بفرماید و همه شما را به نماز و تقوی و صبر و حق پیشنهاد می کنم.
از خداوند بزرگ سلامتی پدر و مادر و برادران عزیزم و خواهرم و همسرم و مهدی عزیزم و طیبه کوچکم را می خواهم.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده