شهیدی که مستشار نظامی نیروهای حزب الله در مبارزه با صهیونیستها بود
به گزارش نوید شاهد لرستان، تک فرزند پدر و مادرش بود ولی بچههای پلدختر نمیگذاشتند توی مدرسه به او سخت بگذرد، حوالی دوازده سالگی یتیم شد و مرد خانهی مادرش. هم دانشآموز بود و هم نانآور خانه و هم تک پسر مادرش. عزمش را جزم کرده بود دیپلم بگیرد، برای همین راهنمایی را که تمام کرد با چند نفر از رفیقهایش راهی خرمآباد شد تا در دبیرستان رشتهی علوم طبیعی بخواند. دیپلم که گرفت به پلدختر برگشت و توی روستای چمقلعه معلم شد. دوران انقلاب را به تدریس در روستاهای پلدختر گذراند و همان ایام در همان چمقلعه هم با صغری آشنا شد و ازدواج کرد.
فعالیتهایش در مبارزه با گروهکهای معاند و حفظ امنیت شهر در برابر ترورهای کور معاندین باعث شد تا با تاسیس سپاه در پلدختر او یعنی «عیدی استویی» را به عنوان فرماندهی سپاه پلدختر منصوب کنند.
مبارزهی قاطع سپاه پلدختر تحت فرمانش، او را به هدف شماره یک ترور گروههای معاند محلی تبدیل کرد که هر بار هم شکست خوردند و کارشان به دستگیری و محاکمه کشید. اما نرمخویی و مدارای عیدی استویی در برخورد با آنها و گرفتن اماننامه آنها را به خط انقلاب کشید. جنگ تحمیلی که شروع شد، فرماندهای نبود که توی شهر بماند و از آنجا نیروهایش را هدایت کند. چند سال از جنگ که گذشت، از فرماندهی سپاه فرمان رسید که باید به عنوان مستشار نظامی برای آموزش نظامی نیروهای حزبالله در مبارزه با صهیونیستها راهی لبنان شود. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ایران و سوریه و لبنانش فرق نمیکرد، هر جا که خط مقدم باشد حاضر بود برود.
مأموریت لبنان که تمام شد به ایران بازگشت و شهردار الشتر شد. حالا در الشتر مشغول به کار شد و هرچه در سپاه تواضع و فروتنی یاد گرفته بود در شهرداری الشتر به کار گرفت که حقوق دریافتیاش از همهی کارکنان کمتر بود.
۲۳ دیماه ۱۳۶۵ در حالی که با همسرش صغری حسنوند درخرمآباد بودند، در بمباران هوایی هواپیماهای عراقی به شهادت رسیدند تا سه فرزند پسرشان برای همیشه در سوگ رفتنشان بنشینند و میراثدار والدین شهیدشان بشوند.
انتهای پیام/