وصیتنامه شهید «عزیز قاسمپور»؛
پنجشنبه, ۱۸ مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۱:۴۶
شهید والامقام «عزیز قاسمپور» در وصیتنامه خود نوشته است: ما باید از اسلام دفاع کنیم و این دفاع عقلاً و شرعاً واجب است.

به گزارش نوید شاهد لرستان، شهید «عزیز قاسمپور» اول اردیبهشت 1342 در روستای گاوکش علیا از توابع شهرستان نورآباد دلفان متولد شد. در جبهه های غرب و جنوب بعنوان نیروی رزمی بسیج، تک تیرانداز، آرپی چی زن، بی سیم چی و تیربارچی رشادتهای زیادی از خود نشان داد و سرانجام در تاریخ هفت فروردین ماه 1367 در منطقه عملیاتی شاخ شمیران با سمت معاون اول گروهان جماران از گردان حمزه سیدالشهدا (ع) به فیض شهادت نائل گردید.

دفاع از اسلام عقلاً و شرعاً واجب است

این شهید عزیز در وصیتنامه خود آورده است:

شهادت به آسانی بدست نمی‌آید، مگر با آگاهی و عقیده و جهاد. شهادت این آرزوی جاودانه ما و همه پیروان حسینی(ع) دو چهره دارد: یکی خون حسینی(ع) و دیگری پیام زینبی(س)! 

ما باید از اسلام دفاع کنیم و این دفاع عقلاً و شرعاً واجب است. شهادت نیز آرزوی هر مسلمانی است که اسلام راستین را درک کرده باشد.

آری ای مردم شهیدپرور: من و شما آرزو می‌کردیم ای کاش در جنگهای صدر اسلام می‌بودیم و با معاویه و ابوسفیان‌ها و خوارج می‌جنگیدیم و از یاران محمد(ص) و علی(ع) و حسین‌(ع) به‌حساب می‌آمدیم و شهید می‌شدیم، بدانید اکنون نیز جنگ صدر اسلام پیش آمده است و اگر در آن زمان جنگ بدر و خیبر مطرح بود، اکنون نیز هست، پس در راه خدا مال و جانهایتان را انفاق کنید که خداوند، بهشت را به بها می‌دهد نه به بهانه!

از شما مردم شهیدپرور و امّت حزب‌الله می‌خواهم که جبهه‌ها را خالی نگذاشته و دست از حمایت رزمندگان اسلام برندارید و اگر توان حضور در جبهه‌ها را ندارید لااقل در مقابل فسادهای داخلی مقابله و اجازه ندهید که عده‌ای ضدانقلاب به اسلام ضربه بزنند.

ای خدای بزرگ! می‌دانم که امام امّت خمینی بت‌شکن را برای هدایت ما فرستاده‌ای و من بر خودم وظیفه دانسته که به ایشان لبیک گفته و به خاطر دفاع از دین اسلام، خویشتن با اختیار تمام قدم در جبهه گذاشته و تا قطره‌ای خون در بدن دارم، استقامت خواهم نمود تا که شاید با ریختن خون خود و دیگر همرزمانم راه کربلا را هموار ساخته و به اسلام خدمتی کرده باشم.

و اینک سخنی چند با پدر و مادر مهربان و خواهران و برادرانم: ای پدر گرامیم! از تو می‌خواهم نظیر زین‌العابدین(ع) صبور باشید و تو ای مادرم خوب می‌دانی وقتی زینب (س) تمام یاران و عزیزانش را شهید دید و هنگامه آن بود که حسین(ع) مظلوم به میدان برود، چقدر نگران و مضطرب بود و حسین(ع) دلداریش می‌داد و می‌فرمود: خواهرم، ناراحت مباش؛ زیرا دشمنان اسلام از نگرانی تو شادمان می‌شوند، پس تو نیز، زینب‌وار مقاوم باش و اگر شهید شدم، هرگز کمترین ناراحتی به خویشتن راه مده! مبادا کوردلانی از پریشانیت خوشحال شوند. پدر عزیز و مادر مهربانم! شما همیشه می‌گفتید: «ایاک نعبد و ایاک نستعین» و «اهدنا الصراط المستقیم» و این همان یاری جستن، پرستش و هدایت به آن « صراط مستقیم» است که فرزندتان را در راه اسلام هدیه کرده‌اید و در صحرای محشر ان‌شاءالله شما را شفاعت خواهد کرد. از خواهرانم می‌خواهم « کما فی السابق » در حفظ حجابتان بکوشید.

در خاتمه از پدر و مادر و برادران و خواهران و دوستان و آشنایانی که از من بدی دیده‌اند حلالیت خواسته و طلب بخشش دارم. خداوندا: اگر کارهای ناشایست انجام داده‌ام، غفلت مرا دریافته است، تو خود بر من نگیر و ببخش!

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده