وصیتنامه شهید «روح اله سپهوند»؛
چهارشنبه, ۱۲ دی ۱۴۰۳ ساعت ۰۹:۲۵
شهید «روح اله سپهوند» در فرازی از وصیتنامه خود نوشته است: ما هر کجا برویم آخر مرگ به سراغمان می‎آید پس چه بهتر قبل از این‌که مرگ به سراغ ما بیاید ما به‌دنبال او برویم و او را در آغوش بگیریم.

به گزارش نوید شاهد لرستان، شهید «روح‌الله سپهوند» در دهم تیرماه سال ۴۴ در روستای دره‌دزدان از توابع شهرستان خرم‎آباد متولد شد پدرش صیدعزیز و مادرش ماه‌سلطان نام داشت تحصیلات خود را تا اول متوسطه ادامه داد و در دوم خرداد سال ۶۵ در منطقه حاج‌عمران عراق بر اثر اصابت ترکش به پهلو به شهادت رسید و پیکر مطهرش را در گلزارش هدای خرم‎آباد به خاک سپردند.

هر کجا برویم آخر مرگ به سراغمان می‎آید

این شهید عزیز در وصیتنامه خود نوشته است: 

«وصیتم به تو است ای پاسدار، ای نور چشمان امام، ای سرباز امام زمان(عج) برادر عزیزم! نکند خدای نکرده دل امام را برنجانی، نکند با کردار و اعمالت امام زمان(عج) را از خودت ناراحت کنی.بدانید که دنیا محل امتحان است محل کشت است و در روز محشر باید نتیجه آن‌را ببینی.آن کس بدبخت است که در روز قیامت خداوند نتیجه کردارش را به دست چپ او بدهد پس چه باید کرد که امام زمان(عج) از ما راضی باشد، معلوم است اطاعت از فرمان حق‎تعالی و از قرآن کنیم. پیرو ولایت فقیه باشیم.
بلی عزیزان! حرف‌های امام را به دل پذیرا باشید، توجه کنید به فرمان امام گروه‌گرایی نکنید. باندبازی نکنید. شما باید به فرمان خدا که امام می‎فرماید عمل نمایید. دسته‌بازی در سپاه درست نکنید و جزء هیچ دسته و گروه در میان مردم نباشید که دیگران هم از این رفتار شما سوءاستفاده کنند.
مسائل سپاه را به بیرون نکشانید و یا مسائل خانواده را به سپاه نکشانید. سعی کنید با مردم خوش‌رفتار باشید. یک پاسدار باید درسش را از امام حسین(ع) بیاموزد. جبهه‌ها را گرم نگه دارید. این جنگ همان جنگ رسول خداست با ابوسفیان. این جنگ همان جنگ حسن(ع) است با معاویه و جنگ علی(ع) است با منافقین. این جنگ همان جنگی است که حسین(ع) با یزید در صحرای کربلا کرد و حسین(ع) بهترین ارمغان و هدیه را برای ما به جا گذاشت، آن هم شهادت است. در این زمان ما هم دنبال فرزند حسین(ع) راه می‎رویم و به او اقتدا می‎کنیم چون راه امام ما راه حسین(ع) است و می‎گوییم حسین جان! اگر در کربلایت نبودیم الان در کربلای ایران داریم می‎جنگیم و به ندای تو لبیک می‎گوییم و خداوند را شکر می‎کنم که چنین توفیقی عنایت فرمود که در این زمان باشم و علیه دشمنان اسلام بجنگم.

ما هر کجا برویم آخر مرگ به سراغمان می‎آید

آری برادران عزیز! ما هر کجا برویم آخر مرگ به سراغمان می‎آید پس چه بهتر قبل از این‌که مرگ به سراغ ما بیاید ما به‌دنبال او برویم و او را در آغوش بگیریم آن هم مرگ سرخ که علی(ع) آن‌را شیرین‌تر از پستان مادر و قاسم(ع) آن‌را شیرین‌تر از عسل تشبیه می‎کنند و عزیزان ما آن‌را سعادت و آرزوی خود می‎دانند برای یک پاسدار در بستر ماندن و مردن ننگ است. سرباز امام زمان(عج) باید در خون خود غلتان شود به پُست و مقام نچسبید که آن همه رفتنی هستند چه کسی در پشت میزها مانده است که ماها بمانیم.
این حقیر افتخار می‎کنم. خدای را شکر گویم که چنین سعادتی به بنده‌اش عنایت فرموده که در میان سربازان امام زمان(عج) باشم و به فرمان امام لبیک گویم و به جبهه‌ها آمدم. به جایی آمدم که رحمت خدا بر آن نازل می‎شود و یک لحظه آن‌را به تمام دنیا نمی‎دهم اگر قدرش بدانم.از برادران عزیزم می‎خواهم که شما هم اگر می‎توانید به جبهه بیاید و اگر نه در پشت جبهه کمک کنید. نکند وقتی برسد که افسوس این وقت‌ها را بخورید که خدایا چرا آن وقت من کاری نکردم.
مواظب مادرم باشید. شما او را دلداری کنید چون راهی که من انتخاب کرده‌ام راه حسین است راه علی‎اکبرهاست برای من افسوس نخورید که تنها راه اسلام همین است و آرزوی من بوده است.
از خواهران می‎خواهم که صبر داشته باشید سنگر شماها حجاب است و با حجاب خود مشت محکمی به دهان ابرقدرت‌ها بزنید.از امت شهیدپرور می‎خواهم که جبهه‌ها را پُر کنید و پشتیبان ولایت فقیه باشید. امام را تنها نگذارید و در دعاهایتان امام و رزمندگان را دعا کنید.
خدایا! هدایتم کن زیرا می‎دانم که گمراهی چه بلایی است. خدایا! راهنمایم باش زیرا می‎دانم هر کس که شیطان راهنمای اوست به چه بلایی می‎رسد. خدایا! از غرور و خودخواهی نجاتم ده. خدایا! پستی دنیا و ناپایداری روزگار را در نظرم جلوه‌گر ساز تا فریب زرق و برق دنیا را نخورم. خدایا! کمکم کن تا غیر از تو دل به کسی نبندم. خدایا! من بنده کوچک تو هستم نظر لطفی به بنده گناهکار نما و او را قبول کن. خدایا! پر کاهی هستم در مقابل طوفان‌ها به من دیده‌ای بابصیرت ده تا غیر از تو کسی دیگر را نبینم.
خدایا! بارهاست که این وصیت را از نو نوشته‌ام و دوستانم یک به یک رفتند. خدایا! دیگر طاقت دیدن شهادت عده دیگری از عزیزان را ندارم. پنج سال است که دنبال تو می‎دوم ولی تو مرا قبول نمی‎کنی. می‎دانم که گناهکار هستم هنوز به آن‌جا نرسیدم. ای خدا! به لطف و کرمت مرا بپذیر. در خانه‌ات را می‎زنم در را به به روی بنده گناهکارت بازکن. خدایا! توفیقی عنایت فرما تا در کنار حسین(ع) باشم چون عشق و علاقه زیاد به حسین(ع) دارم و هرچه دارم از مقام آن بزرگوار است».

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده