همسر شهید «حسین احمدی طیفکانی» میگوید: شهید عاشق شهادت بود، همیشه میگفت «حیفِ آدم که با مرگ طبیعی از دنیا برود»، میگفت «من شاید یک روز شهید شوم»، همیشه این آمادگی را به من میداد.
مادر شهید "اردشیر برخورداری" در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «شش ماه به سربازی رفت و گمنام شد. هر اسیری آمد من قاب عکس شهید را برمی داشتم و به بهانه ای به خانه اسرا می رفتم و سراغ گمشده ام را می گرفتم.»
صدیقه رضایی همسر شهید "داود کاظمی" در خاطراتی از ایشان گفت: «زمان سربازی اش مصادف با دفاع مقدس گردید که دو سال از ازدواجمان می گذشت. شب عملیات از قطار جامانده بود خیلی تقلا می کرد تا اینکه قطار دیگری آمد و با آن رفت و شهید شد.»
همسر شهید «حسن حامدی رودانی» میگوید: «روزی که به شهادت رسید اصلا ناراحت نشدم و خدا را شکر کردم چون همان چیزی را که میخواست، خدا بهش داد. زمانی که خانه بود همیشه میگفت «کاش شهید میشدم و برنمیگشتم.»»
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش میشود. این قسمت از «آسمان، آبیتر» با جانباز سرافراز «حسین قانعی بافقی» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
همسر شهید «جهان رنجبری» میگوید: «شهید پاسدار بود اما کسی این را نمیدانست. هیچ وقت با لباس نظامی به خانه نمیآمد. بعد از شهادتش هر کی پیشمان میآمد با تعجب میگفت واقعا این شخص پاسدار بود؟...»