زنان عاشورایی - صفحه 2
۰۸/مرداد/۱۴۰۴
۱۷:۰۵
فا
فارسی
English
العربیة
خانه
اخبار
اسناد
عکس
فیلم
کتاب و ادبیات
پژوهش
ویژه نامه ها
شاهد الکترونیک
استانها
موزه شهدا
جستجوی شهدا
بخش ویژه «شهدای غریب»
تفال به وصایای شهدا
تفال به وصایای شهدا
زنان عاشورایی
زنان عاشورایی
؛ صبح تا صبح گرد و خاک پوتیناتو پاک می کنم
گوش بده من دو کلوم حرف حساب دارم باهات آخه این رسمشه که اینقده بی وفا بشی؟
زنان عاشورایی
؛ «امسال هم بدون تو سالی جدید شد»
عکس هایت آمد و آن چند خط من حالم خوب است
زنان عاشورایی
؛ در نینوای عشق، بخوان شعر تازه ای
شعری بخوان که کاخ ستم را تکان دهی باید خروش زینبی ات را نشان دهی
زنان عاشورایی
؛ از ذوالفقار خطبه زینب قلم شود
زینب که رو به هر چه غم آغوش می کشد / داغ هزار طایفه بر دوش می کشد
زنان عاشورایی
؛ هشت سال سپید آمد
هشت سال سپید آمد و رفت، موی من رنگ موی مادر شد هشت سال سپید من بودم، تو ولی قاب عکس عید شدی
زنان عاشورایی
؛ زیباترین کلام رسا در مدار عشق (بند دهم)
خورشید شعله ور شد و در آسمان گرفت/ بانو به نام نامی تو شعر زنده شد
زنان عاشورایی
؛ زیباترین کلام رسا در مدار عشق (بند نهم)
بعد از چهل غروب چهل سال پیرتر، زینب اسیر بود و نگاهش اسیر تو
زنان عاشورایی
؛ زیباترین کلام رسا در مدار عشق (بند هشتم)
صحرای داغ بود و تن ماهپاره ها، خون می چکید از شب بهت ستاره ها
زنان عاشورایی
؛ زیباترین کلام رسا در مدار عشق (بند هفتم)
زینب درست مثل پدر حرف می زند میراث مادر است دل داغ پرورش!
زنان عاشورایی
؛ زیباترین کلام رسا در مدار عشق (بند ششم)
بغض هزار ابر سترون به شانه اش اشک هزار رود روان را به دوش داشت
زنان عاشورایی
؛ زیباترین کلام رسا در مدار عشق (بند پنجم)
وقت سفر رسید و کسی آب هم نریخت، پشت کبوتری که غریبانه پر گرفت
زنان عاشورایی
؛ زیباترین کلام رسا در مدار عشق (بند چهارم)
زینب به روی نیزه سری دید نوحه خوان در شام کوفیان قمری دید نوحه خوان
زنان عاشورایی
؛ زیباترین کلام رسا در مدار عشق (بند سوم)
خون می چکید از سر و رویش خدای من زینب به زخم های مکرر نگاه کرد
زنان عاشورایی
؛ زیباترین کلام رسا در مدار عشق (بند دوم)
داغی که از مدینه به محراب کوفه رفت از دست های بسته حیدر شرو عشد
زنان عاشورایی
؛ زیباترین کلام رسا در مدار عشق (بند اول)
مادر شدی که صبر بیاید به کار عشق، تا از تو روشن است مسیر سپید ماه
زنان عاشورایی
؛ ما که فانی شوندگان هستیم مرگ بهتر که این چنین باشد
حال ما را کسی نمی داند جز همان کس که مثل ما جان داد
زنان عاشورایی
؛ می توانی شبیه لبخندی روی لب های یک پدر باشی
بعدها مثل مادرت حتی دختری مادر پدر باشی /ازدواجت به شرط این باشد که از برادر دمی جدا نشوی
زنان عاشورایی
؛ بعد از تو حال خانه بد و حسِ کوچه تلخ
از لحظه ای که دور شدی، دورتر به من/ باد آمده تو را برساند خبر به من
زنان عاشورایی
؛ تو زینب سلام الله علیها شوی...
شب را کنار زد... و سحر آفریده شد، چشمی زدی به ما نظر آفریده شد
زنان عاشورایی
؛ از روز ازل تو آسمانی بودی
با بغض به من خیره شدی می فهمم، آن خنده ترد آخرت هم اینجاست دل، نامه کربلایی ات را آورد، سوغاتی خوب سفرت هم اینجاست
<
1
2
3
>
تازهها
از شهادتی که امضایش را حضرت رقیه (س) زد، تا زیارتی که ابدی شد
طراحی و تولید: ایران سامانه