نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران در همایش «پدران آسمانی» با اشاره به اینکه حفظ و صیانت نعمت بزرگی که خدا به ما داده، از آن بسیار مهمتر است، تاکید کرد: این توفیق و نعمت بزرگ الهی در اختیار هرکسی قرار نمیگیرد و به شما تعلق یافته و باید در این رابطه با توجه به اینکه شهدا اسوه و سرمشق هستند، شما نیز باید همان مسیر را بپیمایید، موضوع ولایت که در آموزههای شیعه به آن بسیار تاکید شده نیز به همین دلیل است و به الگو و اسوه توجه کرد.
حسن عادلی پدر شهید «بخشعلی عادلی» میگوید: «برگشت و بدون دیدن هیچ آموزشی داوطلبانه نام نویسی کرد برای خدمت سربازی، گفتم که بذار اسمت دربیاد بعد میری، گفت که اول و آخرش باید برم، رفت به شهر دیزج با دوستانش که اونجا بود در حین آموزش دیدن، پسرم را شهید کردند.»
فضه الهوردی مادر شهید «بایرامعلی علیلو » میگوید: «گفتم که تو رو دادم به امانت خدا، گفت اینجوری نگو بگو که تو رو دادم در راه خدا شهید بشی، اینم به روی چشم تو رو دادم که در راه خدا شهید بشی به قرآن و اسلام کمک کنی رفت و دیگه نیومد.»
همایش تجلیل و تکریم از پدران معظم شهدا به مناسبت سالروز ولادت حضرت علی (ع) و روز پدر با حضور مهندس جلیلی مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان آذربایجان غربی، مسئولین استانی و جمعی از خانواده های معظم شهدا و کارکنان بنیاد در مجتمع رفاهی لاله ارومیه برگزار شد.
در قسمتی از وصیتنامه شهید والامقام «رحیم آذین» میخوانیم: «همیشه پشتیبان امام عزیزمان باشید و از فرمایشات ایشان که نشأت گرفته از سخنان ائمه اطهار علیهم السلام می باشد اطاعت کنید و او را هرگز تنها نگذارید.»
پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد آذربایجان غربی به مناسبت سالروز شهادت شهید «سلطانعلی امان زادگان نجف آباد»، زندگینامه این شهید بزرگوار را برای علاقهمندان منتشر میکند.
پدر شهید «محمدرضا ریاضی» در گفتگو با نوید شاهد بیان کرد: «این یک وظیفه قانونی است که یک جوان باید به میهنش خدمت کند. پسرم هم وظیفهاش را انجام داد؛ ولی برای انجام وظیفه جانش را داد.شهادت پایان وظیفهاش بود.»
شهید ی که در آزادسازی مهران و در فرماندهی تیپ «امام حسین (ع)» لشکر 41 ثارالله کرمان، آنهمه حماسه و فداکاری کرده، شهید ی که نزدیکترین همراه و همرزم «حاج قاسم سلیمانی» است و در وصیتش مینویسد که سلاحش را تحویل او دهند، باید هم آنهمه کرامتهای شگفت پس از شهادت به ظهور برساند. این معاف از خدمت قبل انقلاب، قسمتش بود که جانشین و قائم مقام بزرگمردی چون «سردار دلها» شود و حاج قاسم وصیت کند اگر شهید شد، او فرمانده لشکر شود. شهید ی که فرماندهش او را به تنهایی، «یک لشکر» توصیف کرده بود!...
«هاشم» بود و مثل «قمر بنی هاشم»، بی دست و پاره پیکر و با چشمهایی غرقه به خون، به ملاقات دوست شتافت، در حالی که در مقام مسئول یکی از محورهای عملیاتی و فرمانده »تیپ امام حسن مجتبی (ع)» در عملیات کربلای 5 مشغول ارائه گزارش به فرماندهی لشکر بود. فقط شهادت و دیدار معشوق میتوانست او را از جبهه جدا کند. هیچ چیز حتی ازدواج، مانع از حضورش در جبهه نشده بود. جبهه رزمگاه او نبود. معبدش بود و معراجگاهش...
کتاب «علمدار» زندگینامه داستانی برگرفته شده از زندگی سردار شهید «بابا ساعی» از فرماندهان شاخص آذربایجان غربی است که به نویسندگی «حسین غفاری» نگارش شده و به چاپ رسیده است.