حیدر آباد دامغان
۱۵/مرداد/۱۴۰۴
۱۶:۰۵
فا
فارسی
English
العربیة
خانه
اخبار
عکس
فیلم
اسناد
کتاب
مجلات شاهد
ویژه نامه
پژوهش
استانها
موزه شهدا
جستجوی شهدا
«شهدای غریب»
تفال به وصایای شهدا
حیدر آباد دامغان
قسمت سوم خاطرات شهید «محمود اکبری»
خاطرات تلخ و شیرین؛ پدر و مادر از محمود میگویند؛ گاه با لبخند گاهی با بغض
پدر شهید «محمود اکبری» نقل میکند: «نماز که میخوندم با این که خیلی کوچک بود، میایستاد و یک مهر میگذاشت و ادای من رو درمیآورد! مادر میگفت: کنار من دست و پا و صورتش رو میشست؛ مثلاً وضو میگرفت!»
طراحی و تولید: ایران سامانه