شهید علی نمردی

شهید علی نمردی
خاطرات شفاهی والدین شهدا

گفت روز عید می‌آید اما روز وداع با پیکرش شد

مادر شهید «علی نمردی» می‌گوید: مرتب اصرار می‌کرد تا رضایت دهیم که به جبهه برود. چند شب این کار را انجام داد تا اینکه پدر شهید به رفتنش رضایت داد. پانزدهم رمضان رفت و گفت روز عید برمی‌گردد، اما روز عید، روز وداع با پیکرش بود. مرتب خوابش را می‌بینم که با لباس سفید به در خانه می‌آید.
خاطره‌‌ای از شهید «علی نمردی»

شهیدی که به قولش عمل کرد و به خانه بازگشت

مادر شهید تعریف می‌کند: «از بنیاد شهید آمده بودند، بغض تو گلویم انبار و دست و پایم سست شده بود، علی آمده بود همان طور که خودش قول داده بود.»
طراحی و تولید: ایران سامانه