خاطرات شهید سید محمد ترابی

خاطرات شهید سید محمد ترابی

بی‌اختیار اشک‌هایم جاری شد

مادر شهید «سید محمد ترابی» نقل می‌کند: «تمام بدنش تاول داشت و سیاه بود. گفتم: سید محمد! چرا این جوری شدی؟ بی‌اختیار اشک می‌ریختم. گفت: مامان! چرا گریه می‌کنی؟ الآن که حالم خوبه، اگه چند روز پیش منو می‌دیدی چی می‌گفتی؟»
طراحی و تولید: ایران سامانه