خاطره شهید عبد الرسول سهیلی

خاطره شهید عبد الرسول سهیلی
خاطره‌ای از شهيد عبدالرسول سهيلی «2»

امدادگری در باران گلوله

یکی از دوستان شهید در خاطره‌ای روایت می‌کند: «عبدالرسول در جبهه بود که خبر زخمی شدنش را شنیدیم. با یکی از بستگان به بيمارستان تبريز رفتیم. این واقعه دو روز قبل از شهادت عبدالرسول بود. وارد بيمارستان شديم و او را ملاقات کردم. روحيه عجيب و بالايی داشت انگار...» متن کامل خاطره دوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
طراحی و تولید: ایران سامانه