جعفر کاظمی

جعفر کاظمی

بُرشی از کتاب «اکیپ حاج هادی»| مهمان نوازی

نوید شاهد - در قسمتی از کتاب "اکیپ حاج هادی" به قلم نویسنده مرحوم جعفر كاظمی بيش از يكصد و هشتاد خاطره از ايثارگران جهاد پشتيبانی ورامين را به بيانی شيوا و جذاب همراه با تصاوير به رشته تحرير كشيده است، در ادامه «حسین سیلسپور» از رزمندگان شهرستان ورامین روایتی بیان کرده است که می‌خوانید: «احساس مسئولیت حاج هادی نسبت به مهاجرین جنگ زده زبان زد خاص و عام بود. گاهی از جبهه تماس می‌گرفت و جویای احوال آنان می‌شد.»

نمایش "سرباز" در قرچک به‌روی صحنه می‌رود

نوید شاهد - نمایش «سرباز» به مناسبت اولین سالگرد هنرمند فقید مرحوم « جعفر کاظمی »، از یازدهم لغایت پانزدهم اسفندماه ساعت 18 در کانون ملائک شهرستان قرچک به روی صحنه می‌رود.

جعفر کاظمی و آثاری که برای ادبیات پایداری به یادگار گذاشت

نوید شاهد در گزارشی به آثار جعفر کاظمی که در حوزه ادبیات پایداری به یادگار گذاشت پرداخته است.

پیام تسلیت مدیرکل اسناد و انتشارات بنیاد شهید در پی درگذشت جعفر کاظمی

در پی درگذشت ناگهانی جعفر کاظمی از نویسندگان حوزه ایثار وشهادت مدیر کل اسناد و انتشارات بنیاد شهید در پیامی فقدان این نویسنده را تسلیت گفت.

نویسنده کتاب شهدا به خیل شهدا پیوست

جعفر کاظمی نویسنده حوزه دفاع مقدس که از چندی پیش‌، به‌دلیل بیماری آنفولانزا در بیمارستان بستری شده بود، صبح امروز در بیمارستان شهدای یافت‌آباد درگذشت.

شهید سیدمجتبی هاشمی؛ راه ما راه حسین (ع) و شهادتمان عاشورایی است

تنها یک چیز می توانست گروه فدائیان اسلام را با آن نوع ترکیب، آن گونه پاک و خالص گرداند تا در جهادشان در راه خدا، ذره ای ریا و ناخالصی دیده نشود؛ فرهنگ انسان ساز عاشورای حسینی!
خاطراتی از شهیدسید مجتبی هاشمی

در کربلای ایران، عاشورای دیگری شکل گرفته بود

محرم در راه بود و خون حسینی در رگ های شیعیان به جوشش درآمده بود. دل های نازکمان برای عزاداری و چشم هایمان برای گریستن بر مصیبت سرور و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (ع) و خاندان گرامی اش آماده بود.
خاطراتی از زندگی شهید سیدمجتبی هاشمی

مقاومت بی نتیجه نیست

وقتی خبر عبور دشمن از بهمن شیر و ورودش به ذوالفقاری رسید، پشت بندش یک سری حرف و حدیث ها هم زده شد.
خاطراتی از زندگی شهید سیدمجتبی هاشمی

بارش نعمت

اوایل حضورمان در هتل کاروانسرا، روابطمان با دیگر گروه ها که در هتل پرشین مستقر بودند، خیلی خوب بود. کمک هایی که به فدائیان اسلام می رسید، خیلی زیاد بود. یعنی نیروهایی که به این هتل می آمدند، اعم از منقضی خدمت ها و کمک های مردمی، بسیار زیاد بود.
خاطراتی از زندگی شهید سیدمجتبی هاشمی

بمب روحیه

روزی نبود که به بیمارستان سرنزند. مرتب به مجروحین سرکشی می کرد. حضورش در بیمارستان، برای همگان روحیه بخش بود. حتی پزشکان و پرستاران هم از نحوه ی رفتار، گفتار و برخورد ایشان روحیه می گرفتند.
خاطراتی از زندگی شهید سیدمجتبی هاشمی

صدام وعده کرده بود بیست و چهار ساعته کل خوزستان را تصرف کند

وقتی ارتش عراق، سی و یک شهریور ماه سال 1359 رسما از مرز شلمچه عبور کند و از مسیر نو به سمت خرمشهر پیش رفت، صدام خودش را آماده می کرد تا چند ساعت بعد وارد خرمشهر شود و با عنوان سردار قادسیه عکس فاتح بگیرد و روز بعد در اهواز سخنرانی کند.
خاطراتی از زندگی شهید سیدمجتبی هاشمی

مقاومت در خرمشهر تمام محاسبات دشمن را برهم زد

مقاومت در خرمشهر تمام محاسبات دشمن را برهم زد. جنگ های نامنظم چریکی، شبیخون های پی در پی شبانه توام با رعب و وحشتی که در جان عراقی ها ریخته می شد، حتی به اسارت درآمدن تعدادی از نیروهای عراقی و ... همگی تمام رشته های فرماندهان ارشد عراق را پنبه کرد.
برگی از خاطرات شهید سیدمجتبی هاشمی

با خدا عهد بسته بودیم که تا آخرین قطره ی خونمان با متجاوزین بجنگیم

س از تماشای صحنه های رقت بار آوارگان و جنگ زدگان در اهواز، اشتیاقمان برای رسیدن به خرمشهر دوچندان شد. هر کسی مظلومیت مردم را در آن جا می دید، با خدا عهد می بست که تا آخرین قطره ی خونش با متجاوزین بجنگد.
خاطراتی از زندگی شهید سیدمجتبی هاشمی

پنجه در پنجه رئیس جمهور

فرماندهی شهید هاشمی در منطقه ی آبادان، زبانزد خاص و عام بود. طوری که مسوولان درجه اول مملکتی برای بازدید از فدائیان اسلام و دیدار و گفت و گو با ایشان به آبادان و هتل کاروانسرا می آمدند.
خاطراتی از زندگی شهید سیدمجتبی هاشمی

سلاح شان ایمان شان بود

از کل آن نود نفر، فقط تعداد اندکی آشنا به فنون نظامی بودند، اکثرا برای اولین بار سلاح به دست می گرفتند. اگر چه روحیه شان آن قدر بالا بود که چوب هم به دستشان می دادی، دخل دشمن را می آورند. کلیه ی آموزش های نظامی را در همان میدان جنگ آموختند.

او همیشه لباس رزم بر تن داشت!

فرودگاه مهرآباد تهران که بمباران شد، درنگ نکرد، فوری آماده ی رفتن به جنگ شد. نیاز به لباس رزم نداشت، چرا که آن را همیشه بر تن داشت. از آغاز نهضت مبارزه با طاغوت، تا لحظه ی شهادت! نه فقط در میدان رزم، که در همه جا و همه حال!
خاطرات شهید سیدمجتبی هاشمی

دو چریک

شهید چمران در آن زمان در پاوه بود و از همان جا با یکدیگر آشنا می شوند. بعد شهید هاشمی به خرمشهر و هتل کاروانسرا می رود و همزمان شهید چمران در اهواز در مدرسه ای، نیروهای مردمی ای که به فرمان امام آمده بودند آموزش می دهد.

روح عبادت از نگاه شهید مجتبی هاشمی

او می گفت: روح عبادت، امر به معروف و نهی از منکر است»
گزیده خاطرات شهید مجتبی هاشمی

در جنگ هم زندگی جاریست

در هرشرایطی دلش برای مردم می تپید. یک روز اسلحله به دست می گرفت و می رفت جنگ. یک روز می نشست در خانه و برای زوج های جوان، خنچه های عقد می ساخت. آن کجا و این کجا!
خاطراتی از زندگی شهید سیدمجتبی هاشمی

تسخیر لانه جاسوسی

کسی به بچه هایی که در آنجا بودند نگفت که حتما به کمیته بیابید، بلکه براساس یک سری تمایلات انقلابی آمدند.
طراحی و تولید: ایران سامانه