خاطرات شفاهی - صفحه 22

navideshahed.com

برچسب ها - خاطرات شفاهی
خاطرات شفاهی پدر شهید؛
محمدتقی متقی پدر شهید «محمدعلی متقی» در خاطره گویی از فرزند شهیدش گفت: «من و سه فرزند جبهه بودیم. دو برادر محمدعلی زخمی شده بودند، من به محمدعلی گفتم تو بیا برادرهایت بیمارستان هستند، او در پاسخ گفت: آنها برای خودشان رفته‌اند و من هم برای خودم می‌روم.»
کد خبر: ۵۴۲۲۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۱

گفتگوی تصویری با همسر شهید«مرتضی مکفی»؛
همسر شهید« مرتضی مکفی»، در بیان خاطراتی می گوید: شهید در عملیات میمک به شهادت رسید پیکر شهید را به ما تحویل نداده بودند برای دیدنش خیلی انتظار کشیدیم تا اینکه یک شب نزدیک به اذان صبح به خوابم آمد و من گفتم اع این تویی مرتضی در جواب گفت: بله. که بعد از آن پیکر همسرم را به ما تحویل دادند.
کد خبر: ۵۴۲۱۰۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۸

جانباز اهل سنت«علی احمد رحیمی نژاد»، در بیان خاطراتی گفت: سال 59 انقلاب پیروز میدان شد و بعد از آن درگیر جنگ با کشور عراق شدیم، از همان ابتدا عشق به وطن را داشتم و وارد صحنه نبرد با دشمن شدم و در این راه 29 گلوله به بدنم اصابت کرد.
کد خبر: ۵۴۱۹۴۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۵

گفتگوی تصویری با جانباز اهل سنت «غفور عبدالهی»؛
جانباز اهل سنت «غفور عبدالهی»، در روایتی می گوید: سن و سال زیادی نداشتم که روانه مناطق جنگی شدم، دفاع از وطن از هر چیزی برایم مهمتر بود و هیچگاه از مقابله با دشمن پشیمان نشدم.
کد خبر: ۵۴۱۸۸۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۴

گفتگوی تصویری با جانباز اهل سنت «خدا مراد نقدی»؛
جانباز اهل سنت «خدامراد نقدی» در روایتی می‌گوید: به امام خمینی (ره) علاقه زیادی داشتم به دستور ایشان برای دفاع از وطن برخاستم. ما را به منطقه‌ای فرستادن که دمکرات‌ها می خواستند وارد کشور شوند به منطقه که رسیدیم همه جا را مین گذاری کرده بودند به یکباره روی یک مین رفتم و تمام بدنم زخمی شد آنها از هر حربه ای برای به دست آوردن ایران استفاده می کردند.
کد خبر: ۵۴۱۸۳۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۳

مصاحبه با همسر شهید مدافع سلامت؛
همسر شهید «منصور جاوید پور» از شهدای مدافع سلامت استان ایلام می‌گوید: کادر بیمارستان با وجود اینکه می‌دانستند دست در گریبان با مرگ هستند رسالتشان را رها نمی‌کردند و به نظر من بالاترین هویت ماندگار برای هر انسانی، شهادت است. در ادامه مصاحبه تصویری با همسر گرانقدر این شهید والامقام منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۴۱۵۶۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۱۷

گفتگو با مادر شهید مدافع امنیت وطن/ قسمت دوم
در این کلیپ مادر شهید «ایرج کِنشلو» نقل می‌کند: «در زمانی که ناراحت هستم ایرج به خوابم می‌آید و من را دلداری می‌دهد و می‌گوید: مادر از من راضی باش که وظیفه‌ام را در قبال خاک و وطنم انجام دادم.»
کد خبر: ۵۴۱۵۴۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۱۷

گفتگو با همسر شهید «یزدانبخش بختیاری»؛
همسر شهید «یزدانبخش بختیاری»، در بیان خاطراتی می گوید: از خداوند جز شهادت هیچ چیزی را طلب نمی کرد. به مادرش در یک وصیت نامه یادآور شده بود که مادرم! من راه برادرم داوود را ادامه می دهم همانطور که در شهادت او صبوری کردی برای شهادت من هم صبور باش.
کد خبر: ۵۴۱۴۸۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۱۴

گفتگو با والدین شهید محمدرضا فوادیان
در این کلیپ والدین گرامی این شهید گران‌قدر نقل می‌کنند: «او همیشه به نماز اول وقت اهمیت می‌داد. بسیار زحمتکش و احترام خاصی برای والدینش قائل بود. خداوند او را گلچین کرد.»
کد خبر: ۵۴۱۳۸۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۱۲

خاطرات شفاهی خانواده های شهدا؛
شهید «ماشاالله دشتی پور» زمان انقلاب نوجوانی پرشور و انقلابی بود و همراه دیگر برادران در تظاهرات علیه رژیم شرکت فعالی داشت و با وجود تهدیدات نیروهای گارد شاهنشاهی هیچ وقت سنگر مسجد را خالی نگذاشت و با صدای خوش اذانش مردم محله را برای اقامه نماز به سوی مسجد مجل فرا می خواند.
کد خبر: ۵۴۱۳۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۱۲

گفتگوی تصویری با همسر شهید«صادق میرزایی»؛
همسر شهید«صادق میرزایی» در بیان خاطراتی می گوید: در راه رسیدن به خانه مادر هسرم بودم نگران و آشفته بودم با خودم نذر می کردم که صادق سالم باشد همین که به کوچه رسیدیم چند نفر با لباس مشکی به استقبالم آمدند و باصدای بلند گفتند « یا حسین» آنجا بود که متوجه شهادتش شدم.
کد خبر: ۵۴۱۳۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۱۱

گفتگوی تصویری با همسر شهید«علی اکبر ایزدی»؛
همسر شهید«علی اکبر ایزدی»، در بخشی از خاطرات می گوید: نزدیک به 40 روز در خط مقدم دلسوزانه حضور داشت و 10 روز به مرخصی می‌آمد. اکثر عملیات‌ها را فرماندهی می کرد به یاد دارم که داوطلبانه فرماندهی احداث پُل مجنون را به عهده گرفت.
کد خبر: ۵۴۱۱۹۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۰۹

گفتگو با پدر شهید مجید فخاریان
در این کلیپ پدر شهید «مجید غفوریان» نقل می‌کند: «ما قدر شهدا را نمی‌دانیم. اگر آنها نبودند نامی از اسلام باقی نمی‌ماند.»
کد خبر: ۵۴۱۱۲۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۰۷

خاطرات شفاهی خانواده های شهدا؛
سید عبدالله فرزند شهید «سید موسی حسینی» که پس از شهادت پدر متولد شده می گوید: آنگونه که من از خانواده شنیدم پدرم آگاهانه و آزادانه و با عشقی که به وطن داشته این راه را انتخاب کرده است. پس وظیفه ماست ادامه دهنده راهشان باشیم.
کد خبر: ۵۴۱۱۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۰۷

گفتگوی تصویری با همسر شهید «گودرز رضایی»؛
همسر شهید «گودرز رضایی» در بیان خاطراتی می گوید: جنگ شروع شده بود، کارخانه قند را تعطیل کردند دیدم به خانه آمده و می گوید می خواهم به جبهه بروم. گفتم؛ بچه هایمان جبهه هستند تو هم بروی ما چه می شویم؟! نگاهی به من کرد و گفت شما را به خدا می سپارم نگران نباشید.
کد خبر: ۵۴۱۰۸۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۰۶

گفتگو با مادر شهید حمیدرضا غفوریان
در این کلیپ مادر شهید «حمیدرضا غفوریان» نقل می‌کند: «اخلاق و ایمان حمیدرضا زبانزد خاص و عام بود. من می‌دانستم او شهید می‌شود. روزی از من پرسید تفاوت مردن و شهادت چیست؟ ...»
کد خبر: ۵۴۱۰۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۰۶

گفتگوی تصویری با همسر شهید «حسین خاطری»؛
همسر شهید «حسین خاطری» در بیان خاطراتی می‌گوید: حسین خواب بود، بالای سرش رفتم دیدم لب هایش خشک شده برایش آب آوردم و بیدارش کردم، گفت: من روزه ام، از آن روز تا به حال لب هایش خشک حسین را فراموش نمی کنم و به یادش دوشنبه ها روزه می گیرم.
کد خبر: ۵۴۰۹۲۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۰۲

گفتگوی تصویری با همسر شهید«بهزاد قیاسی»؛
همسر شهید«بهزاد قیاسی» در بیان خاطراتی می گوید: یکی از همرزمان شهید برایمان تعریف می کرد که هر شب یکی از رزمندگان پنهانی لباس های ما می شست تا اینکه شخصا تصمیم گرفتم خودم را به خواب بزنم و ببینم چه کسی این کار را می کند دیدم بهزاد است همین که دستش را گرفتم اشک در چشمان جمع شد و گفت نباید کسی این موضوع را بداند وگرنه ثواب این کار از بین می رود.
کد خبر: ۵۴۰۶۳۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۷

خاطرات شفاهی مادر شهید ؛
مادر شهید "حسین امیری" در خاطراتی از فرزندش گفت:« من اصلا ناراحت نیستم که فرزندم شهید شده است. او خاک پای امام حسین (ع) است و مادر باید در این غم ها طاقت داشته باشد.»
کد خبر: ۵۴۰۵۸۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۵

خاطرات شفاهی پدر شهید ؛
عباس قدمی پدر شهید "ابوالفضل قدمی" در خاطراتی از فرزندش گفت :«او با تمام فرزندانم فرق داشت و همه از او به نیکی یاد میکردند و از اخلاق نیکویش می گفتند. خدمتش تمام شده بود اما در تقدیرش شهادت نوشته شده بود.»
کد خبر: ۵۴۰۵۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۴