خاطره
آن شب بعد از این که به سلامت از میدان های مین گذشتیم ، به آب راهه ای رسیدیم که آبی سرد در آن جاری بود. در امتداد آب راهه به مسیرمان ادامه می دادیم که انوری برگشت و خیلی آهسته گفت : « بچه ها ! دو نفر عراقی درست روبه روی ما هستن. فاصله شون خیلی کمه انگار منتظرمون بودن!»