گفتگوی اختصاصی با مادر شهیدان سید فخر الدین و سید ضیاء الدین هاشمی؛
«کمی سکوت کرد انگار که چیزی را به خاطر آورده بود و دوباره ادامه داد:«مادر جان فردا هر تعداد کلوچه به نیت اموات جمع کردید به من بدهید همراه با پرچم ها می خواهم به جبهه ببرم که به رزمندگان برسانم» نمی دانم چرا دلم آشوب شد و یک لحظه نگران شدم به دنبالش رفتم و پرسیدم:«کی برمیگردی؟؟» با قامتی راست سرش را بلند کرد و گفت:«انشالله دیدار ما در کربلا» پنج روز پس از انجام عملیات بهمن دورولی مرا در محوطه ی گردان ملاقات کرد و گفت تعدادی از بچه های گردان عمار به شهادت رسیدند...» آنچه خواندید بخشی از سخنان مادر شهیدان «سید فخر الدین و سید ضیاء الدین هاشمی» در گفتگو با نوید شاهد خوزستان است. شما را به خواندن متن کامل این گفتگو دعوت می کنیم.