نوید شاهد سمنان - صفحه 140

آخرین اخبار:
نوید شاهد سمنان
شهید ابوالقاسم اصغریان

توصیه شهید ابوالقاسم اصغریان به مسئولین در وصیت نامه اش

از مسئولین تقاضاي عاجزانه دارم، قدر مملکت و جوا نها را بدانند. اگر شما مسئولین با مفاسد اجتماعی مبارزه جدي و خدایی نکنید، ما در فرداي قیامت، جلوي شما را خواهیم گرفت دفاع از خاك و ملت، براي هر مرد غیرتمند واجب است.
قسمت اول خاطرات شهید «علی طاهریان»

کتاب غذای روح است

همسر شهید «علی طاهریان» نقل می‌کند: «هربار از سفر بر می‌گشت، سوغاتی‌اش کتاب بود. می‌گفت: کتاب غذای روحه. فقط که نباید به جسم‌مون برسیم.»
شهید قدرت الله طحانیان روز ۲۵ تیر سال ۶۱ در عملیات رمضان شهید و مفقودالاثر شد و امروز بعد از ۳۵ سال چشم انتظاری خانواده این شهید به وطن بازگشت

مراسم چهلمین روز تشییع شهید قدرت الله طحانیان

به مناسبت چهلمين روز تشييع و تدفين شهيد والامقام قدرت الله طحانيان، مراسمي از سوي خانواده معظم شهيدان طحانيان فردا پنجشنبه از ساعت ۱۸ لغايت ۱۹ در گلزار شهداي امامزاده يحيي و بر سر مزار مطهر شهيد برگزار خواهد شد

«سردار کوهستان »؛ خاطراتی از شهید مرتضی شادلو

کتاب «سردار کوهستان» به قلم بنیامین شکوه‌فر، خاطرات سردار شهید مرتضی شادلو است.
مناجاتی از شهید سید جواد طاهری

پرودگارا چگونه به سویت آیم؟ / مناجاتی از شهید سید جواد طاهری

اي خدايي كه عقلها قابليت دركت را ندارد و دلها گنجايشت را ندارد معبودا عزم سفر به سويت را كرده ام!
شهید محمد اصغری

در آرزوی شهادت، وصیتی از شهید محمد اصغری

خدایا، بارها از تو تقاضا کردم که من را در بستر نمیرانی و مرگم را شهادت در راه خود قرار دهی.یک چیز است که از جان نیز عزیزتر و ارزش آن بیشتر است و آن اسلام است.مال و زندگی خوب است، تا وقتی که به جان آسیبی وارد نکند. از شما می خواهم که تقواي الهی را پیشۀ خود سازید.
شهید سید مسعود طاهری

خاطراتی از شهید سید مسعود طاهری

بلند شد نماز بخواند. دید همه نشسته اند و کسی از جا بلند نمی شود. از همه مهمانها خواست که آماده شوند برای نماز جماعت. همه هاج و واج به هم نگاه می کردند. نماز جماعت در مجلس عروسی؟ عجیب بود. سابقه نداشت

کلیپ/ خاطراتی از شهید حسین غنیمت‌پور

به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. بيست و چهارم دی ۱۳۶۵ با سمت جانشين فرمانده گردان در شلمچه بر اثر اصابت تركش به سینه و كمر، شهيد شد. مزار وی در گلزار شهدای شهرستان شاهرود واقع است.
نویسنده یار محمد عرب عامری

معرفی کتاب «سرباز وطن»؛ خاطراتی از شهید عطاالله ریاضی

بايد با شوهرت بسازي و خوب زندگي كني! اگه با هم نسازين و بخواين دعوا راه بيندازين، اميد نداشته باش كه من با زنم دعوا و بدرفتاري كنم! من زنم رو دوست دارم و به هيچ قيمتي هم حاضر نيستم كه به خاطر ديگران باهاش اوقات تلخي كنم. حواست رو جمع كن، سعي كن زندگي شيريني داشته باشي.
شهید اسفندیار ربانیان

پیمان با خدا در مناجات شهید اسفندیار ربانیان

ضمانتم آن است كه به كاري كه نزد تو زشت و نكوهيده است رجوع ننمايم! پيمانم آن است كه از همه معاصي تو همواره دوري گزينم.!
شهید احمد اصغری

سفارش شهید احمد اصغری به یاری امام و رهبری در وصیت نامه اش

از زمان حداكثر استفاده را در اين زمان بكنيد، چون در اين زمان با چنين رهبر و مردمي كه از تمام مال و جان و فرزند و عيال خود گذشته‌اند از تمام هم‌شهريانم مي‌خواهم كه از ولايت فقيه، دوري نكنيد و يار و ياور امام باشيد و هركسي از من خوبي كه نه، اگر بدي ديده، به خوبي و بزرگي خودتان مرا ببخشيد و از ياري دادن به رزمندگان كوتاهي نكنيد
شهید حمید رضا صیاد

نماز در گودالی شبیه قبر / خاطراتی از شهید حمید رضا صیاد

جایگاه حسینیه و مسجد به جای خودش اما بدنهامون باید به خاک عادت کنه. شاید... شاید این طوری بیشتر مواظب کارهامون باشیم
دانش آموزان پايه اول مدرسه شاهد در روز دوشنبه مورخ ۹۶/۱۲/7 به همراه مربيان خود بمنظور تدريس و آشنايي با حرف (ه) مهمان بنياد بودند

حضور دانش آموزان مدارس شهرستان گرمسار در بنیاد شهید و امور ایثارگران

بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان گرمسار با دعوت از دانش آموزان مدارس به بیان مسائل ایثار و شهادت و دفاع مقدس و همچنین شرح وظایف بنیاد شهید و امور ایثارگران اقدام نمود
شهید حاج حسن شاطری

کلیپ تقدیمی به شهید حاج حسن شاطری (توسط گروه سرود آفتاب سمنان)

سردار رشید حاج حسن شاطری اسلام 24 بهمن ماه 1391 و در مسیر دمشق به بیروت به منظور انجام کارهای ستاد بازسازی، به دست حامیان و مزدوران رژیم صهیونیستی به شهادت رسید و مزد صرف عمر خود در عرصه جهاد را با نوشیدن شربت شهادت گرفت
شهید رمضانعلی قصابی

زندگینامه و خاطرات شهید رمضانعلی قصابی

مامی بستگان دور و نزدیکمان، برای وداع آخر با پیکر پاک برادر شهیدم به گلزار شهدای شهرمان فردوس رضا رفته بودند. پاییز 61 بود. هوای سردی می وزید. من دیرتر به محل رسیدم. همه اعضای فامیل در حال رسیدن به محل تشییع جنازه بودند. با سرعت خودم را به تابوت رساندم. در همین حال دایی ام (شهید قصابزاده) جلویم آمد و مانع رفتنم شد گفت: پلاستیک جنازه حسین را بسته اند، برگرد. موقعی که خواستند او را دفن کنند خودم شما را به زیارت شهید حسین می برم تا برای آخرین بار او را ببینی. قبول کردم و به طرف ماشینی که خودشان رانندگی ان را برعهده داشتند رفتیم. در ماشین گفت: صدیقه جان تو دیگر زینب شده ای. باید صبر داشته باشی. مادرت را دلداری دهی و پشتیبانش باشی. اگر می توانی مطلبی بنویس و امروز آن را در مراسم تشییع پیکر حسین بخوان
نویسنده محمد مهدی عبدالله زاده

معرفی کتاب «سخت تر از فولاد»؛ خاطراتی از برادران شهید علی، اسدالله، محمدرضا و جانباز عبدالله مومنی

آن‌سال‌ها شب‌نشینی رفتن رسم بود؛ مخصوصاً زمستان‌ها. تا دیروقت هم طول می‌‌کشید. علی پنج شش ساله بود. او روي کول من بود و رضا روي کول بابا. زمین پوشیده از برف و یخ‌زده بود. باد سردی می‌‌وزید. برای همین یک کت انداخته بودم روی سرش. چند قدم که از خانه‌ي عمه دور شدیم، گفت:«آبجی خسته شدی!». - عیب نداره! راحت باش سرت رو بگذار روي دوشم! - ای‌کاش خونه‌ي ما همین بغل بود. دلم برات می‌‌سوزه. داری هِن هِن می‌‌کنی
شهید بهمن ذوالفقاریان

خدایا کمکم کن / مناجاتی از شهید بهمن ذوالفقاریان

خدايا! چند وقتي است كه در دلم حال و هواي ديگري دارم و مي خواهم به جايي رجعت كنم كه جاي حقيقي من است و از دنياي تنگ و زودگذر جدا شوم و به جايي بروم كه عزيزان اسلام رفته اند. حال كه اين چنين است ديگر اين روح سركش و طغيانگر اجازه نمي دهد در اين دنياي پر از معصيت و گناه بمانم!
شهید احمدرضا اصحابی

ابتدا کربلا و سپس قدس را آزاد خواهیم کرد / وصیتی از شهید احمدرضا اصحابی

قسم به خون پاکت حسین(ع) راهت را ادامه خواهیم داد.به یاري خداوند مهربان ابتدا کربلا و سپس قدس را آزاد خواهیم کرد. حسین جان، اسلام با شهادت تو زنده ماند. اسلام را انشاءالله به جهان صادر خواهیم کرد.
شهید علی رضا صفا

هم معلمش بودم و هم دوست صمیمی / خاطراتی از شهید علی رضا صفا

نظرات و رفتار یکدیگر را قبول و ارتباط دوستانه محکمی داشتیم، احتراممان هم سر جایش بود. چون خودش هم مثل پدرش اهل مسجد و نماز جمعه بود.
شهید سید زین العابدین نبوی

زندگینامه و خاطرات شهید سید زین العابدین نبوی

کسانی که سید زین العابدین را می شناختند ، می دانستند که او پاسداری دلیر و شجاع است . در سطحی است که می تواند برخی از فنون رزمی را به دیگران بیاموزد . در واقع او یک مربی به تمام معنا به حساب می آمد . یک چنین منزلت نظامی ، برای کی انسان معمولی ، کافی است که او را مغرور سازد ؛ ولی او هرگز چنین نبود .
طراحی و تولید: ایران سامانه