رزمنده بسیجی «سیدعلی حسینی نواز» دربارهِ شهید روحانی «محسن عرب بهشتی» روایت می کند: ایشان از جان بر کفان گردان مالک بودند که به همراه چند رزمنده دیگر برای امنیت بقیه گردان در سنگر باقی می ماند و در نهایت با رسیدن دشمن بعثی به شهادت می رسند.
«سیدمحمد حسینی فرد» رزمنده بسیجی روایت می کند: نمازخانه ای را به وسیله صندوق های مهمات کاتیوشا درست کردیم که از آن به بعد محل برگزاری نماز جماعت و همچنین برپایی مجالس دعا گردیده بود.
شهید «حجت الله ملاآقایی» دانشجوی سال دوم دوره کارشناسی در رشته برق بود که در جهاد سازندگی مشغول کار شد و سپس با سمت فرمانده پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد سازندگی در شلمچه به شهادت رسید. روایتی خواندنی از این شهید گرانقدر را در ادامه می خوانید.
وقتی وارد فاو شدم و چشمم به چهره خاک گرفته و تن نحیف و چشم های ملتمس خواب حاج ملا افتاد، دلم سوخت بچه ها گفتند؛ چند شبانه روز است که او خواب کافی نداشته است مدام در خط مقدم حضور دارد.
صدای در که اومد، مهدیه کوچولو بدو بدو در رو باز کرد. پشت سر اون، مریم به سرعت خودشو از آشپزخانه به در رسوند، حسین آقا بود. صدایِ شادیِ مهدیه فضا رو پر کرد... در ادامه برشی از کتاب «اشک و لبخند» را می خوانید.
جانباز «محمد نائینی محمدی» گفت: ظهر عاشورا محشری به پا شد که نگو. خون حسینی در زگ های سپاهیان اسلام به یکباره به جوش آمد. آنان که ندای: «هل من ناصر ینصرنی» حسین زمان را شنیده و پا در میدان بلا نهاده بودند.
یادواره شهدای «شهر رودهن» در روز پنجشنبه بیست و هشتم آذر ماه همزمان با نماز مغرب و عشا با حضور خانواده معظم شهدا و ایثارگران در حسینیه سیدالشهدا(ع) شهرک سادات محله رودهن برگزار شد. گزارش تصویری نوید شاهد از این مراسم را ببینید.
شهید «مهدی مولایی نیارکی» یکی از جوانان شهر ری بود که به علت استعداد فوق‌العاده‌ای که در مکانیکی داشت در کارخانه ایران ناسیونال شروع به کار کرد. سپس به خدمت سربازی رفته و در کرخه به شهادت رسید.
شهید «سعید خواجه صالحانی» در وصیت نامه اش آورده است: مراقب حیله و نیرنگ دشمن باشید شهدای عزیزمان به راحتی خون ندادند، امر به معروف و نهی از منکر فراموش نشود.
شهید «قاسم گرجی» یکی از شهدای دفاع مقدس است که در تابستان سال ۱۳۴۲ در شهرری به دنیا آمد. ایشان حضور چشمگیری در جبهه داشتند و سپس به سمت مسئول ستاد فرماندهی تیپ زرهی بیست رمضان منصوب شد.
شهید «امیر افتخاری» در روز بیست و پنجم آذر ماه 1361 به همراه همرزمش برای شناسایی شهدا و آمار آنها وارد ساختمان پادگان می شوند که ناگهان منافقین یک موشک آر پی جی شلیک می کنند و به امیر اصابت و غرق در خون می شود.
همرزم شهید مدافع حرم «سجاد عفتی» روایت می کند: "سجاد" در روستای خان طومان در راه آوردن آذوقه برای همرزمانش ناگهان متوجه می شود دختری به همراه پدرش از این روستا که تازه از محاصره خارج شده، گرسنه اند و... ادامه این روایت جذاب را در پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد بخوانید.
همسر شهید مدافع حرم «سجاد عفتی» می گوید: يكي از دوستانش مي‌گفت چند روز قبل از شهادت، وقتي سجاد از حرم حضرت زينب(س) بيرون آمد، انگار يك متر از زمين بالاتر بود و ديگر مال اين دنيا نبود. واقعاً سجاد به عشق شهادت رفته بود.
شهید «مجتبی ذکریاپور» یکی از شهدای دوان دفاع مقدس است که در راه وطن به شهادت سید. پایگاه اطلاع سانی نوید شاهد دست نوشته هایی از این شهید گرانقدر را منتشر می کند.
در وصیت نامه شهید «مجتبی ذکریاپور» آمده است: خواهرم امیدوارم که زینب صبر پیشه کنید و پیام خون مرا به سایر، با صبر خود و با عمل خود و با حفظ حجاب اسلامی برسانند.
همرزم شهید «رضا پازوکی» می گوید: مثل همیشه، حرف درست را می زد. آن روز چنان شاد بود که شادیش به همه جا و همه کس سرایت می کرد. من هم شاد بودم. انگار چهره نورانی اش مرا هم روشن می کرد.