نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - شهید اسدالله مومنی
برادر شهیدان مومنی نقل می‌کند: «علی آقا گفت: خاطرتون جمع باشه. اگر پیمانی بین ما هم نبود باز من همین کار را می‌کردم. یکی از عللی که جنازه مطهر دو برادرم نُه سال در صحنه باقی ماند، همین عهد برادرانه بود.»
کد خبر: ۵۷۰۸۰۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۳۱

تصاویر شهید «اسدالله مومنی»، به مناسبت سالروز ولادت این شهید گران‌قدر برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۵۷۵۶۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۵

شهید «اسدالله مومنی» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «اینک که این وصیت‌نامه را می‌نویسم در دل شب و درون سنگر هستم، با دلی آکنده از عشق الهی؛ زیرا هر لحظه که می‌گذرد به دیدار با خدا و معشوقم نزدیک‌تر می‌شوم.»
کد خبر: ۵۵۷۵۶۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۵

خواهر شهید «اسدالله مومنی» نقل می‌کند: «ساکش آماده بود و قرار شد دو ساعت دیگر برود. گفت: آبجی! همین‌جا از همه خداحافظی می‌کنم و لطفاً نذار بابا و مامان پیِ من بیان سپاه برای بدرقه. گفتم: اگه بیان چی می‌شه؟ گفت: می‌ترسم مامان گریه کنه و من سست بشم و نتونم برم. دل دیدن غم و غصه‌اش رو ندارم.»
کد خبر: ۵۵۷۵۴۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۴

نویسنده محمد مهدی عبدالله زاده
آن‌سال‌ها شب‌نشینی رفتن رسم بود؛ مخصوصاً زمستان‌ها. تا دیروقت هم طول می‌‌کشید. علی پنج شش ساله بود. او روي کول من بود و رضا روي کول بابا. زمین پوشیده از برف و یخ‌زده بود. باد سردی می‌‌وزید. برای همین یک کت انداخته بودم روی سرش. چند قدم که از خانه‌ي عمه دور شدیم، گفت:«آبجی خسته شدی!». - عیب نداره! راحت باش سرت رو بگذار روي دوشم! - ای‌کاش خونه‌ي ما همین بغل بود. دلم برات می‌‌سوزه. داری هِن هِن می‌‌کنی
کد خبر: ۴۲۲۸۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۰۸