تصویر ماندگار
من سلمانی بلد نبودم، سال 1362 و عملیات والفجر مقدماتی بود، به جایی رسیده بودیم که موی سر بچه ها خیلی بلند شده بود و توی منطقه هم کسی نبود که کار سلمانی بلد باشد.
یک روز تصمیم گرفتیم یک جورایی کار را شروع کرده و سر بچه ها را بتراشیم.
یک قیچی خیاطی پیدا کردم که نوک هایش هم شکسته بود، تصمیم گرفتم با همان قیچی سر بچه ها را بتراشم...