حسین اسماعیلی عقدا

حسین اسماعیلی عقدا
در سالروز شهادت منتشر می شود؛

«بوی خوش شهادت» در نامه شهید « حسین اسماعیلی عقدا »

آري! اين است روحيه رزمندگان اسلام و اين مقدار خاك همان خاك قتلگاه اي است كه انصارامام حسين ابن علي (ع) كه برايتان مي فرستم كه دردستهايتان بفشاريد و آنرا ببوئيد. چه بوی خوش شهادت مي دهد! آيا ما لياقت اين را نداريم كه شهيد شويم و آيا آنها مگر پدر و مادر نداشتند كساني بودند كه در شب عروسي به اينجا آمدند و خون پاكشان را ريختند.
خاطره ای خواندنی به روایت از شهید «حسین اسماعیلی عقدا»؛

تیر خلاصی و صدایی آشنا

خوشحال شدم با صداي گلوله به حال خودم برگشتم مثل اينكه عراقي ها تير خلاص به مجروحين مي زدند و من احساس خفگي مي كردم و مشکل تنفسي داشتم...به علت سختي و خونريزي زياد شهادتين خودم را خوانده بودم مثل آنكه فرداي آنروز بچه ها به عراقي ها پاتک زده بودند و آن منطقه را پس گرفته بودند و جهت پاكسازي تمام كشته ها را پشت كاميون و آمبولانس مي انداختند و به عقب مي بردند همين كه بالاي سرمن آمدند جنازه را كه از روي من برداشتند يكي از آنها گفت: اين كشته كه معلوم نيست ايرانيست يا عراقي نارنجك دارد.
در سالروز شهادت «حسین اسماعیلی عقدا» منتشر می شود؛

خاطره جالب و خواندنی؛ «مهمان مار» در جزیره مجنون

دوباره به سنگر برگشتم و به مار گفتم: ما امشب مهمان تو هستيم و اصلأ با ما كاري نداشته باش. بعد از چند دقيقه مار مثل اينكه از خواب بيدار شده باشد كشان كشان از سنگر بيرون رفت و سنگر را براي ما خالي كرد و ما كه خيلي گرسنه و تشنه بوديم ترس از مار را فراموش كرديم و دو نفر خوابيدند و من كشيك دادم.
طراحی و تولید: ایران سامانه