نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطره
فاتحان خرمشهر/ قسمت نهم
در قسمت نهم خاطراتی زیبا و شنیدنی از رزمندگان سلحشور استان زنجان در عملیات غرورآفرین بیت المقدس (آزادی خرمشهر) می‌خوانیم: از خاکریز سر خوردیم پایین. بقیه نیروها هم پشت سر ما آمدند. تعجب مان صد برابر شد. تا چشم کار می کرد جنازه بود. نمی دانستم چه بگویم؛ یعنی این همه عراقی را ما کشته ایم؟ ولی ما که تیراندازی درست و حسابی روی اینها نداشتیم. آتش توپخانه هم نبود چون خیلی نزدیک هم بودیم و همه چیز را خوب می دیدیم. از تعجب دهانمان باز مانده بود.
کد خبر: ۵۷۱۴۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۳

فاتحان خرمشهر/ قسمت هشتم
در قسمت هشتم خاطراتی زیبا و شنیدنی از رزمندگان سلحشور استان زنجان در عملیات غرورآفرین بیت المقدس (آزادی خرمشهر) می خوانیم: تیربارها بدجوری شلیک می‌کردند و رگبار گلوله اجازه تکون خوردن نمی‌داد. دیدم اگر دست روی دست بگذاریم تا صبح یک نفر از ما را زنده نمی‌گذارند. با چند نفر از بچه‌ها در امتداد خاکریز حدود صد متری جلو رفته و از یک بریدگی خاکریز را دور زده و از پشت سر تیربارها درآمدیم. درست پشت سرشان بودیم اما هنوز متوجه ما نشده و یکسره تیراندازی می‌کردند.
کد خبر: ۵۷۱۴۱۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۲

شهید «نعمت اله کاظمی» از شهدای سرباز استان ایلام است که پس از مجاهدت خالصانه در یازدهمین روز از تیر ماه سال ۱۳۶۴ در منطقه عملیاتی کردستان به درجه رفیع شهادت نایل آمد. در ادامه تصاویری از این شهید والامقام منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۷۱۴۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۱

خاطره‌‌ای از شهید «سلیمان زمانی»
نامادری شهید تعریف می‌کند: «در سن 9 سالگی نماز می‌خواند و در نمازهای جماعت شرکت می‌کرد. شهید به خاطر علاقه‌ای که به جبهه رفتن داشت عضو بسیج شد تا بتواند به جامعه خدمت کند و...»
کد خبر: ۵۷۱۳۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۱

زندگینامه و خاطره‌‌ای از شهید «منصور خداکریمی»
فرزند شهید تعریف می‌کند: «در میان فامیل به خوش رویی زبان‌زد بود. وقتی از سرکار می‌آمد اگر خسته‌ هم بود به ما نمی‌گفت که خسته است. همیشه می‌خندید و به من سفارش می‌کرد که حجابم را رعایت کنم و نماز اول وقت بخوانم و...»
کد خبر: ۵۷۱۳۷۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۱

شهید «هوشنگ فتحعلی» از شهدای دوران دفاع مقدس است. او در خاطراتی خودنوشت از شهادت یک هم‌رزمش چنین می‌نگارد: «یکی از بهترین سربازهای اسلام به نام «عباس کوهزادی» با دلاوری‌های زیاد به شرف شهادت رسید. مدت 7 ماه در جبهه‌های جنوب پا به پای هم بودیم و خواهیم بود.»
کد خبر: ۵۷۱۳۴۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۰

با هدف زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا؛
سومین یادواره شهدای محله شهید «بابایی» و گرامیداشت چهلمین روز شهادت شهدای خدمت با هدف زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا برگزار می‌شود.
کد خبر: ۵۷۱۳۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۰

فاتحان خرمشهر/ قسمت هفتم
در قسمت هفتم خاطراتی زیبا و شنیدنی از رزمندگان سلحشور استان زنجان در عملیات غرورآفرین بیت المقدس (آزادی خرمشهر) می‌خوانیم: هنگام عصر هوا به شدت طوفانی شد. بهترین فرصت برای رفتن بود. دشمن در آن هوا دید کافی نداشت. در آن هوای طوفانی یک تیم از بچه‌ها به همراه دو نفری که از نخلستان برگشته بودند را فرستادیم بروند و رزمندگان مستقر در نخلستان را به عقب بیاورند. از بچه‌هایی که رفتند پدر مصطفی حمیدی و سردار جانباز بهمن نوری یادم هستند.
کد خبر: ۵۷۱۳۳۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۱

زندگینامه و خاطره‌‌ای از شهید «آلا جامعی»
پسر خاله شهید تعریف می‌کند: «بعضی مواقع پیش خودم فکر می‌کنم که شهید شباهت زیادی به حضرت رقیه (س) داشت چون هر دوی آن‌ها در 3 سالگی به شهادت رسیدند و...»
کد خبر: ۵۷۱۲۹۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۰

خاطره شهيد حبيب‌اله کريمی قسمت «26»
شهيد «حبيب‌اله کريمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «غار حرا از نظر استراتژيکی و فکر نظامی و به دليل اين که کفر قصد آسيب رساندن به پيامبر را داشتند خيلی جای زيبا و جالبی بود؛ اگر هم اکنون به يک دانشکده رفته نظامی در سراسر دنيا بگويند بين اين همه کوه و غار جايی با چنين مشخصاتی پيدا کنيد فکر نمی‌کنم بتوان جايی به اين خوبی پيدا کنيد...» قسمت بیست و ششم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۷۱۱۵۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۸

خاطره شهيد حبيب‌اله کريمی قسمت «25»
شهيد «حبيب‌اله کريمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «فضای معنوی منا و سخنرانی و توسلی که برادران بعثه امام ترتيب داده بودند، جداً انسان را به‌ياد شب عمليات در جبهه‌ها می‌انداخت و هر وقت از شب که نگاه می‌کردی تا صبح تعدادی از برادران با خدا راز و نياز می‌کردند، زيرا همه می‌خواستند از همه‌ی دقايق که در اين وادی ملکوتی هستند استفاده کنند...» قسمت بیست و پنجم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۷۱۱۴۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۷

خاطره‌‌ای از شهید «حسین اولی‌پور بندری»
همسر شهید تعریف می‌کند: «هنوز حنای کف دستانش پاک نشده بود و یک هفته از ازدواجمان نگذشته بود که حسین به خدمت سربازی رفت. بعد از سه ماه برایم نامه نوشت و...»
کد خبر: ۵۷۱۱۴۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۶

سیری در خاطرات شهید خلبان «مهدی بخشنده»؛
شهید خلبان «مهدی بخشنده» از شهدای دوران دفاع مقدس است. مادرش در روایت از او بیان کرده است:«باید گفته شود كه مهدی بسیار خلبان فعالی بود. زمانی كه حضرت امام (ره) به میهن بازمی‌گشتند هواپیمایی جت امام را اسكورت می‌كرد.»
کد خبر: ۵۷۱۰۹۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۱۵

خاطره‌‌ای از شهید «عباس بازماندگان قشمی»
دوست و هم‌رزم شهید تعریف می‌کند: یکی از خواهران جهت پرسش‌هایی به عباس مراجعه کرد. عباس در جوابش گفت: «اونایی که خواهران با حجاب را مسخره می‌کنن، شیطانن. در نهایت به زندگی حضرت زهرا (س) نگاه کن...»
کد خبر: ۵۷۱۰۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۴

خاطره‌‌ای از شهید «یعقوب پرواز»
برادر شهید تعریف می‌کند: زمانی که برادرم به همراه چند تن از دوستانش به سربازی رفته بود، دوستانش به او گفتند که بیا از پادگان فرار کنیم، ولی برادرم قبول نکرد و به دوستانش گفت: «من تا آخرین لحظه در مقابل دشمن ایستادگی خواهم کرد...»
کد خبر: ۵۷۰۹۴۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۳

گونی مین‌ها را دستشان گرفته‌اند و سینه‌خیز و کشان کشان زیر آتش دشمن پیش می‌روند. به محل کاشت مین که می‌رسند، دستشان را در گونی می‌کنند، اما چیز دیگری به دستشان می‌آید.
کد خبر: ۵۷۰۹۴۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۳

فردا؛
فردا، مراسم چهلم رئیس‌جمهور شهید حجت‌الاسلام‌والمسلمین «سید ابراهیم رئیسی» و شهدای خدمت برگزار می‌شود.
کد خبر: ۵۷۰۹۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۲

مراسم بزرگداشت شهدای خدمت و یادواره شهدای اصناف شهرستان البرز برگزار می‌شود.
کد خبر: ۵۷۰۸۹۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۱

فاتحان خرمشهر/ قسمت پنجم
در قسمت پنجم خاطراتی زیبا و شنیدنی از رزمندگان سلحشور استان زنجان در عملیات غرورآفرین بیت المقدس ( آزادی خرمشهر ) می خوانیم: صدای تیرانداری ضدهوایی قطع شد و توانستیم سرمان را بلند کنیم. تا آن شب و حتی بعد از آن ، من شلیک آرپی جی به آن شکل ندیدم. تقریبا امکان پذیر نیست و با منطق نظامی هم سازگاری ندارد. اما مصطفی حمیدی این کار را در تاریکی شب انجام داد.
کد خبر: ۵۷۰۸۹۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۵

فاتحان خرمشهر/ قسمت چهارم
در قسمت چهارم خاطراتی زیبا و شنیدنی از رزمندگان سلحشور استان زنجان در عملیات غرورآفرین بیت المقدس (آزادی خرمشهر) می خوانیم: نبرد به شدت ادامه داشت تا اینکه یک لحظه همه جا ظلمات شد و آنچنان تاریکی میدان نبرد را فرا گرفت که دیگر هیچ جا دیده نشد، عجیب بود که حتی یک منور هم در آسمان روشن نمی‌شد. ناگهان در آن تاریکی متوجه تانکی شدیم که چراغ خاموش به ما نزدیک می‌شد.
کد خبر: ۵۷۰۸۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۴