علی اکبر آرپي جي را برداشت و روي خاکريز پريد. بچه ها آب خوردند. اکبر فرصت آب خوردن پيدا نکرد. چند بار از روي خاکريز پايين آمد، ولي آب نخورد، تا شب با لب هاي خشک جنگيد .
شهید «اسماعیل شهابی نژاد» در وصیت نامه خود آورده است: باید برای نجات دین و اسلام خود را در میدان جنگ حاضر نمود، خدای ناکرده با رفتار و عملتان قلب دشمنان اسلام را شاد نکنید و امام عزیز و قلب مهدی مان را از خود نرنجانید.
مسعود گفت: «راضي نيستم به خاطر من دروغ بگويي.» با هم به حسينيهي محل رفتيم. شب را آنجا ماند. هوا سرد بود. گوشهي گليم حسينيه را روي خودش کشيد و خوابيد. فرداي آن روز به کرمان رفت.