قاصدك آزادي در چنين روزي پيام آورِ رهايي شده بود و ميهن اسلامي، چراغاني بود و شعف و سروري وصف ناپذير از حضور اين رسولان انقلاب و جنگ، سراسر ايران را فراگرفته بود.
فرمانده تیپ نزدیک و نزدیکتر میشد و اضطراب در من بالا و بالاتر میرفت، در آن لحظه چقدر از حاج قاسم متنفر بودم! این کیست که به جای من تصمیم میگیرد که بجنگم یا نجنگم؟
آزادگان، با ایمان راسخ خود در برابر همه فشارهاى جسمى و روحى دشمنان ایستادند و روابط اجتماعى جامعه کوچک اردوگاهى خود را بر پایه اخلاق حسنه بنا نهادند و از شکنجه هاى مزدوران بعث هراسى به خود راه ندادند.
حسین زمان ما، خمینی، ندای هل من ناصر ینصرنی سر داده و ما پیروانت در فضای گرم و خونین ایران زمین، دست مردانگی مشت گره کرده و به ندای غریبیت لبیک می گوییم.
مقام معظم رهبرى می فرمایند: «شما ذخیره بزرگ الهى و یک ثروت عظیم انسانى هستید که در دست دشمن غصب شده بودید. خداى متعال شما را به ملّت و به این کشور اسلامى برگرداند».