انگلستان

انگلستان
خاطراتی پیرامون شهید «ابراهیم هندوزاده»؛

بوسه و تاول

وقتي ابراهیم را روي برانكارد گذاشتند، هوس كردم ببوسمش. تمام بدنش را باندپيچي كرده بودند. خم شدم و پشت پايش را بوسيدم. بعداً لب و دستم تاول زد. سوم اسفند ماه سال 1364 در انگلستان شهيد شد.

خاطراتی پیرامون شهید «ابراهیم هندوزاده»/ زن ناشناس

يکي از پرستارها گفت :« از سه روز قبل که برادرتان اينجا بستري شده ، خانمي از وي پرستاري مي کرد. امروز که شما آمده ايد، از آن خانم خبري نيست.» هيچ وقت آن زن را نديديم.

شب سخت در کنار شهید «محمدرضا مرادی»

وقتي به استاديـوم رسيديم، به سوي محمد رضا مرادي دويد. چشم‌هاي محمدرضا باز نمي شد. دست او را گرفت و كنارش نشست. ابراهيم فرياد كشيد. التماس كرد. اشك ريخت. از رضا جدا نمي شد. شب سختي بود .
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه