گردان عطش

گردان عطش
معرفی کتاب

معرفی کتاب/ گردان عطش

حالا سه ساعت از آن واقعه گذشته بود. تنم یخ شده بود. یکی آمد کنارم و بغلم کرد. بدن داغش به من آرامش داد. خیلی تشنه بودم. فرمانده آمد بالای سرم، کنارم نشست
طراحی و تولید: ایران سامانه