وصیتنامه شهید - صفحه 29

وظيفه هر مسلمان دفاع از نواميس و كيان اسلام است و اين امر واجب‌تر از هر امر ديگرى است.

برادران و عزیزترین عزیزانم همیشه سربلند باشید و مرا فراموش نکنید زیرا همیشه روح من با شماست.

من از امت حزب اله می خواهم که پیرو خطر ولایت فقیه و امام عزیز باشند در نماز جمعه ها و در دعاهای توسل و دعای کمیل شرکت کنند تا شرکتشان باعث مشت محکمی بر دهان ابرقدرتها باشد.

ملت ايران بايد بيدار باشند تا در برابر آمريکای جهانخوار و مزدورهای منطقه مانند صدام بجنگند تا پيروزی از آن آنها باشد.

از شما مى خواهم كه راه من ود يگر همرزمان من را ادامه دهيد بخصوص برادر كوچكم عليرضا از شما مى خواهم كه او را فردى لايق و با سواد تحويل جامعه دهيد او هم راه برادران خود را كه براى اسلام دفاع كردند و شهيد شدند ادامه دهند.

مادر عزیز و پدر گرامی در بین مردم خود را مغرور ندانید و هرگز احساس ناراحتی نکنید و افتخار کنید که فرزندی را در راه اسلام و امام و در نهایت حسین ( ع ) داده اید

شهید عظیمی نوشته است: تفنگ را بیاورید تا سینه دشمن را بشکافم که دیگر تحمل این همه نامردمی را ندارم. آخر مگر این ملک آزادی خواه و حق پرست چه کرده اند، مگر در این دنیا استقلال و آزادی جرم است که این چنین بر ملت های اسلام ظلم می کنند.

قسم به آن خداوندي كه ما را آفريد و بما سلامتي و وجود داد اگر قادر متعال به اين حقير چند بار جان بدهد و بميراند باز هم حاضرم جان ناقابل خود را فداي اسلام عزيز بكنم و اين را يك وظيفه شرعي خود مي دانم.

در مقابل مصائب و مشكلات صابر باشيد و ايمانتان قوى باشد و بدانيد كه خدا با شماست ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تنزل عليهم الملائكه الا تحافوا و لا تحزنوا و ايوا بالجنه التى كنتم توعدون

ای امت قهرمان ایران سلام فرزند کوچک خود را که از اعماق قلبش و از کربلای خونین خوزستان بیرون می آید بپذیرید و از اشتباهات این بنده حقیر درگذرید و از درگاه خداوند برای حقیر طلب مغفرت کنید.

اگر من شهيد شدم ناراحت نباشيد چون شهادت امتحانى است كه هر كسى لياقت آن را ندارد.

اينجانب مادر خودم را وصى خود قرار مى دهم مادر جان من چند كلمه اى با تو وصيت مى كنم اگر من شهيد شدم حتما انجام بده. اگر در ايام هفته شهيد شدم خواهشم اين است كه جنازه مرا در سردخانه بگذاريد روز جمعه تشیيع كنند و در تشييع جنازه يا صاحب الزمان بگويند. اگر من شهيد شدم جنازه مرا به سپاه ببرند و در دامغان تشييع كنند و بعداً جنازه را بياورند به امير آباد و مرا در زادگاه خودم دفن نمايند.

هیچ قطره ای در مقیاس حقیقت و در نزد خدا از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود بهتر نیست...

خداوندا به امید تو من این بنده کوچک تو می خواهم عازم جبهه حق علیه باطل شوم.

به پدر و مادرم وصيت مى كنم اگر بنده لياقت شهادت را پيدا كردم در مجالس بنده روزهاى سوم و يا هفتم و ياچهلم گريه نكنند و هر جمعه به سر مزارم بيايند اميدوارم كه برادران و خواهرانم پيرو راه اينجانب باشند و نگذارند اسلام تنها بماند در ضمن خواهرم مانند زينب حجاب خود را حفظ كند و پيام رسان خون شهدا باشد انشاء الله

و بايد بدانيد و آیندگان بدانند كه اين راه را ما از رهبر آزادگان حسين ابن على آموختيم و بدانيد كه راه مستقيم همين راه است و شهدا نعمت آن را بردند

در وصیت نامه شهید «مهدی اکبری» آمده است: این انقلاب با خون هزاران شهید بدست آمده و حاصل ثمره آن خونهای عزیز در شکل نظام جمهوری اسلامی قوام گرفته است، بنابراین دفاع از ثمره این خونهای پاک وظیفه همه ماست.

خدايا روحيه و اراده اي بده كه تمام اعمال ما تماماً بخاطر تو باشد و خلوص نيت كه سرچشمه تمامي خيرهاست بما ارزاني دار. وقتي انسان سرگذشت ائمه (ع) را مطالعه ميكند و يا در مجالس وعظ گوش ميكند و اينكه اين خالصان درگاه باريتعالي چه اذيت ها و شكنجه ها كه نديده اند و به چطور مظلوميتي شهيد گشته اند جگر انسان مي سوزد و آه از اعماق وجود انسان برمي آيد آخر شما بگوئيد در كجاي دنيا دختر سه ساله را بعد از اينكه تشنه اش گذاشته و پدرش و برادرانش و ... را كشته اند و سيلي به او زده اند و تازيانه زدند و در آخر او را گوشه خراب ههاي شام با سر خونين پدر واگذارد اين چيست و چه بايد گفت؟

من تا به حال به معنای واقعی کلمه زنده نبودم بلکه حال بعد از شهادتم به زندگی واقعی رسیده ام .

اى مسئولين بالاى آموزش و پرورش : چشم اميد رجائى و باهنر به شما است خوابتان نبرد وظيفه سنگينى داريد . به داد تربيت معلم برسيد كمتر حرف بزنيد بيشتر عمل كنيد روى انتخاب توجه بيشترى بكنيد .