مجروحان

مجروحان

روایت مجروحی که خودش ترکش را از دستش بیرون درآورد!

نوید شاهد - « ترکش به ساعد رزمنده‌ای اصابت کرده بود. دکتر برایش ساعت عمل نوشت ولی بنای ناسازگاری نهاد و گفت: من مشکلی ندارم مرا بی‌خودی اینجا آورده‌اند. این را بعدا هم می‌شود درآورد ...» ادامه این خاطره از زبان "رقیه صفری" از زنان امدادگر استان قزوین در جبهه را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
روایتی خواندنی از آزاده کرمانشاهی" ارسلان ساجدی سابق"؛

پانسمان زخم هایمان هم نوعی شکنجه بود

نوید شاهد- آزاده کرمانشاهی" ارسلان ساجدی سابق"می گوید:«در بیمارستان از رفتار بد نیروهای عراقی در امان نبودیم، بعضی از پرستاران نیز با بی توجهی خود، هیچ یک از اصول پزشکی را رعایت نمی کردند، پانسمان کردن های آنان به نوعی شکنجه کردن بود.»

مگر خواهران اجازه دارند به خط مقدم بروند؟!

«هر مجروحی که می‌آمد از او درباره عملیات می‌پرسیدم. همگی مدعی بودند: «یک خانمی بود که در سنگرها به ما آب می‌داد.» در کل روز این اندیشه در ذهنم می‌چرخید که مگر به خواهرها هم اجازه می‌دهند تا خط مقدم بروند؟! ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات «کبری چگینی» از زنان امدادگر استان قزوین در دوران هشت سال دفاع مقدس است که تقدیم حضورتان می‌شود.

خواستگاری در پادگان

حدود یک سال از شروع جنگ گذشته بود و پروانه خواستگارانش را یکی یکی به بهانۀ اینکه تمایلی به ازدواج ندارد رد می کرد، نمی‌خواست ازدواج دست و پایش را برای خدمت ببندد، اما علی دل را به دریا زد و در پادگان ابوذر از او خواستگاری کرد.
طراحی و تولید: ایران سامانه