یار محمد عرب عامری
پرسیدم: « چته؟ چرا اینقدر گرفته اي؟ »
چشمانش را از زمین بر نداشت. گفت: « پرویز قدیری، علی رضا رشمه ای، محمدرضا عاشور، مجتبی مداح، تو چه میدونی اینها کی بودن؟ پرویز شهید شد، دلم به بقیه خوش بود. علیرضا رفت، هنوز دوتاشون بودن. حالا موندم تنها!