نکوداشت جانبازان شیمیایی - صفحه 3
۲۲/مرداد/۱۴۰۴
۲۲:۰۵
فا
فارسی
English
العربیة
خانه
اخبار
عکس
فیلم
اسناد
کتاب
مجلات شاهد
ویژه نامه
پژوهش
استانها
موزه شهدا
جستجوی شهدا
«شهدای غریب»
تفال به وصایای شهدا
آخرین اخبار:
خبرنگاران شهید در قاب موزه شهدا نمایان شدند
دیدار رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران با خانواده سپهبد شهید سردار غلامعلی رشید
پیام تسلیت معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران در پی درگذشت استاد محمود فرشچیان
مادر دو شهید مدافع حرم: حضرت زینب(س) سرچشمه صبر است
«شهدای مدافع حرم» در صف مقدم دفاع از ایران
نکوداشت جانبازان شیمیایی
بيرق درد...
تو را سپاس برادر! كه بيرق دردي!/ و گفته اي كه از اين عشق،بر نمي گردي/ بهار عمر تو،در آتش و گلوله گذشت
بوي باران مي دهد،سجاده ات
شاكي ام از چشم هاي ساده ات / از سكوت سبز دريا زاده ات / از نيستان هاي آتش در نفس/ عاشقي هاي غريب افتاده ات
به شاعران سوختگان وصال
شعرتان،حاصل بي تابي و بيداري بود/ در رگ شعر شما، خون سحر، جاري بود/ مي شنيديم، ولي شعر پر از كشف شما/ آنچنان روشن و شفاف،كه"ديداري" بود
تو خيمه گاه سوخته ي قلب زينبي...
بر سفره ي تو،هر چه كه ماتم مي آورند/ در هفت خوان صابري ات،كم مي آورند/ دل داده اي به منطق نازكترين خيال
باز هم عشق
نشسته در برابر،باز هم،عشق/ شكوهي نامصور،باز هم،عشق/ دلي سرشار هستي،خوانده ي مرگ/ چه از اين سهمگين تر؟باز هم عشق
باز تنها شده ام با يادت...
به برادر شهيدم،سعيد دانشي اصل/ امشب از خويش،كمي دور ترم/ بكن از حال خرابم،خبرم/ باز تنها شدهام با يادت
با شعله اي در جان...
پايان ندارد عشق،تا گرم آغازيد/ هر لحظه خورشيديد،هر لحظه آوازيد /با شعله اي در جان،چون شمع در هستي/ آرام مي سوزيد،آهسته مي سازيد
او شمع شد و آب شد و...
تا ماه پريشان شده، در بركه نظر كرد/ شاكي شد و از كوچه ي آيينه، گذر كرد/ مظلوم تر از باد، به پس كوچه، گرفتار/ چون شير اسير، از زدن نعره، حذر كرد
مردی زبانه می کشد،از پشت خاکریز...
تنها دو پله مانده،به دیدار آفتاب/قد می کشد به روی تو،دیوار آفتاب/ رفتند همرهان و دلم،خاک می خورد
اين ستاره ها كه قطره قطره آب مي شوند...
فتوت / اين ستاره ها كه قطره قطره آب مي شوند / جمع مي شوند و قرص آفتاب مي شوند / بعد مي روند در تمام آسمان شهر
آسمان،وصل ترا،لحظه شماري مي كرد...
تنت از تاول جانسوز شهادت،پر بود / سينه ات،از عطش سرخ زيارت،پر بود / سالها،رنج تو در گوشه ي غربت،طي شد / بدن خسته ات از زخم وجراحت،پر بود
تو زخم خود را، با خود، به شهر آوردي...
چنان تو، كس نكند، در قمار جان، بازي / بدين سبب، همه جا شهره اي!به جانبازي/ نه آبروي بهار است زخم هاي تنت؟
از شما نيز ما جدا مانديم...
از شهيدان فقط نه جا مانديم/ از شما نيز، ما، جا مانديم/ از شما،اي ملائك معصوم!
اذان تو را،گوش سنگر،شنيده است...
تو مانند ابري ترين بغض سالي/ تو زخمي ترين شعر ناب خيالي / تو با خون،وضو مي گرفتي،برادر!
آبرو دادي زمين را...
آبرو دادي زمين را،سجده ي زخمي ترين!/ آسمان را آب دادي،خون جاري در زمين! / آن تكلف هاي مسمومي كه در تو،زخم كاشت
<
1
2
3
تازهها
سلامی که از تهران به کربلا رسید!/ ویدیو
خبرنگار کُشی در روز روشن؛ ۲۳۸ شهید گواه جنایت بزرگ قرن بیست و یکم + نقاشی ماندگار از انس شریف
طراحی و تولید: ایران سامانه