مهران حسن زاده

مهران حسن زاده

چنديست من، بر زخم هاي خود، يقين دارم...

مرغي غريبم،خسته ام،بال وپرم زخمي است/ ديگر سر رفتن ندارم،پيكرم زخمي است/ هم زخم كاري دارم و هم درد بي درمان

ازلابلاي دود و آتش خردل...

خاموش كن! / شعله‌ي فسفري‌اش را /بگذار فراموش كنم / كه تو، با دو جشم
طراحی و تولید: ایران سامانه