شاهد یک حماسه

شاهد یک حماسه
خاطرات خواهر رزمنده مریم تاج الدینی

شاهد یک حماسه

یک شب به اتاق مجروحی که تمام بدنش باندپیچی بود رفتم. او را نشناختم، رفتم کنار تختش هر چه با او حرف زدم، جواب نداد، فقط قطرات اشک از چشمانش سرازیر بود
طراحی و تولید: ایران سامانه