مادر شهید - صفحه 67

مادر شهید
گپ خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید حسین ترنجی

وظیفه اش همین بود

وقتی اومدیم تو این خونه خواب دیدم میگه مامان من درها رو باز کردم . اومدم کمک تون کنم . تو خواب فکر میکنم داره با ما زندگی میکنه . بچه ی خوب ومودب وآقایی بود . خیلی به ما محبت می کرد .

مرا از غربت در می آورد

پس از شهادت فرزندم محمد ابراهيمی، از دوستانش كسي به خانواده ما سركشي نميكرد. تا مدت ها از اين جهت خيلي ناراحت بودم تا اينكه یک شب محمد به خوابم آمد...
گپ خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید حسین بابایی

شهادتش را تبریک گفتم

من هم که اطلاع نداشتم ووقتی شنیدم ، همون جا نشستم روی زمین وبیهوش شدم . خانم ها گفته بود . این مادر شهید حسین هست . چرا زودتر بهشون خبر ندادن ، الان اگر سکته میکرد چی ؟ هنوز نماز عشاء رو نخونده بودیم که خبر دادند ومن وآوردن خونه . به خواهر وبرادرهاش که تو خونه بودند گفتم وهمه شروع کردند به گریه کردن . برادرشهید تو ورامین خیاط بود وهمراه عموش اومد . پدرش هم نیمه شب اومد خونه .
مادر شهید معزز یداله حاج بابایی دنبه

حاجیه خانم فاطمه حبیبی دنبه مادر شهید معزز یداله حاج بابایی دنبه به فرزند شهیدش پیوست

شهید یدالله حاجی بابایی دنبه، دوازدهم شهريور 1347، در شهرستان اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش حسینعلی، بازنشسته بود و مادرش فاطمه نام داشت. دانش آموز اول متوسطه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور يافت. پانزدهم مرداد 1365، در فاوعراق بر اثر اصابت ترکش به سر شهيد شد. مزار او در گلستان شهدای زادگاهش واقع است.
گفت‌وگو با خانواده جاویدالاثر شهید علیرضا ابراهیمی‌دینکی

کاش کسی بر مزار پسرم مادری کند

تنها دلخوشی من رفتن بر سر مزار شهدای گمنام است. درددل‌ها و غصه‌های دلتنگی‌ام را با یک شهید در میان می‌گذارم و برایش مادری می‌کنم به امید اینکه شاید در نقطه‌ای از این خاک کسی پیدا شود که بر بالین شهیدم بنشیند و برایش مادری کند
پس از ۳۶ سال فراق

مادر جهادگر شهید امیرحسین بابایی‌پور به وصال فرزندش رسید

مادر جهادگر بی‌سر، شهید امیرحسین بابایی‌پور پس از ۳۶ سال فراق فرزند شهیدش در شب شهادت مولای متقیان، علی علیه‌السلام به دیدار حضرت حق شتافت.
گپ خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید حسن مرواری

دستهایی که از سرما کبود شد/ سری که با تركش گلوله تانك رفت

جنبشی ها رو خودتون میدونین که یه عده ی خاص بودند که بر علیه انقلاب تظاهرات کرده بودند . این ها شبانه پاسدار بودند و خدا شاهده یادمه که شب های زمستون با چوب دستی تو خیابانها نگهبانی می دادند . حتی وقتی بهش فکر میکنم ، بغض گلوم و میگیره صبح وقتی برمیگشت تمام صورت و دستهاش از کبودی سرما سیاه شده بود . ولی با این وجود هیچ وقت گله و شکایتی نداشت . خیلی پسر خوب و کامل و با ایمانی بود . دبیرشون میگفت ، اگر این ها نبودند تمام دبیرستان و جنبشی ها گرفته بودند .

مادرم تو در قیامت اجری بزرگ خواهی داشت | وصيت نامه شهيد على كريمى

بگوييد ولايت فقيه و روحانيت مبارز را تنها نگذاريد و اگر تنها بگذاريد روحانيت شكست مى خورد و اگر روحانيت شكست بخورد اسلام شكست خورده است...
شهید خرداد;

جبهه مدرسه است

شهيد علي رضا باصولي در سال 1347 در خانه اي گلين اما مذهبي در روستاي دهقايد به دنيا آمد.اولين بار در عمليات والفجر2در منطقه دهلران و موسيان شركت كرد.اعزام دوم ايشان به مهاباد بود كه از ناحيه پا مجروع شدند.وي در بار سوم در عمليات والفجر8 شركت كردند كه از ناحيه ديد.
مادر شهید معززسید مجتبی تربتیان

حاج خانم فاطمه اسماعیلی مادر شهید معززسید مجتبی تربتیان به فرزند شهیدش پیوست

شهید سید مجتبی تربتیان، يكم فروردين 1339، در شهرستان اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش سیدباقر، کاسب بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. سال1360 ازدواج کرد و صاحب يك پسر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. بيست و دوم فروردين 1362، در فکه ایلام بر اثر اصابت ترکش به سر توسط نیروهای عراقی شهيد شد. مزار او در گلستان شهدای زادگاهش واقع است.
مادر شهید فاطمه الیاسی در گفت‌و‌گو از رشادت‌های یک بانوی کرد می‌گوید

دخترم با سلاح کلامش از امام و انقلاب دفاع می‌کرد

یک روز قبل از شهادت فاطمه، به ما خبر دادند که محمدحسین به روستای ژان آمده و علیه گروهک‌ها یک سخنرانی بسیار مهم ایراد کرده است. عناصر ضدانقلاب از این موضوع بسیار ناراحت شده بودند. حتی تهدید کردند که به هر شیوه‌ای شده محمدحسین را می‌کشند....
خاطرات;

اين بار كه برگردم به من گل پرپر گوید

شهيد ناصر شاهنده پور در سال 1344 در شهر اهرم ديار دليرمردان متولد شد.در سال 1364 به خدمت مقدس سربازي همراه با دوستان خود از شهر اهرم اعزام شدند محل آموزش شهيد پادگان حميد و مدت 20 ماه در مناطق جنگي جنوب بود.در مورخ 65/3/5 درمرز طلايیه به شهادت رسید.

مادرانه‌هایی از فرمانده مقاومت: قلبم همیشه می‌گفت شهید می‌شود

مقاومت اسلامی نجبای عراق، حزب‌الله لبنان و رزمندگان ایرانی نام شهید محمد معافی را کنار شهید محمود رضا بیضایی و شهید مرتضی مسیب‌زاده، درخشان و ماندگار می‌بینند.
مصاحبه خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید حسن محمدی

اهمیت به مال حلال و حرام؛ خاطراتی شنیدنی از خانواده شهید حسن محمدی

اون موقع هنوز پسرم شهید نشده بود . یه بار حسن آمد گفت ، بابا این گوسفند ها رو بفروش . گفتم ، چرا ؟ گفت: من میخوام برم جبهه . اگر نیومدم این گوسفند ها میرن کنار زراعت مردم و علف مردم رو میخورند . تو فردای قیامت باید جواب بدی . گفتم ، فقط هفت هشت تارو بده به خودم که اگر گوشت نیاز داشتیم ، داشته باشیم . دیدم همه رو فروخته و هیچی نگه نداشته . چند تا پیر به درد نخور رو نگه داشته بود . گفتم ، چرا این کارو کردی ؟ گفت ، بابا جان حرامه اگر من بخوام فقط خوب ها رو جدا کنم . کی میخواد جواب این ها رو بده .
طی ایام ماه مبارک رمضان؛

مادر شهید جعفر سوهیل به فرزند شهیدش پیوست

عالیه آقاجانی مادر شهید جعفر سوهیل به فرزند شهیدش پیوست.
توسط نشر شهید کاظمی؛

«خانم کارکوب» به کتابفروشی‌ها آمد

کتاب «خانم کارکوب» شامل زندگینامه داستانی مادر شهید ان کارکوب‌زاده توسط نشر شهید کاظمی در بازار نشر عرضه شد.

مادر شهید «ایوب اکبرزاده» به فرزند شهيدش پيوست

«زینب موسوی» مادر دانش آموز شهید «ایوب اکبرزاده» شب گذشته دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.

مادر شهید کربلای هویزه در جوار شهدا آرام گرفت

مادر بسیجی شهید «اسماعیل حاجی کوهمدانی» در یادمان شهدای هویزه به خاک سپرده شد.

مادر شهید ان بلوک به دیار حق شتافت

پیکر صغری منزوی والده شهیدان ایوب و محمدجواد بلوک از پایگاه بسیج ناحیه املش تا گلزار شهدا این شهر بر روی دستان مردم شهیدپرور ولایتمدار تشییع و در کنار فرزندان والامقامش آرام گرفت
مصاحبه خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید حسن قربانی

وقتی داشت می رفت؛ دلم یه جوری بود، نمی تونستم ازش جدا بشم!

هربار تا جلوی چهارراه نادر میرفتم . این بار تا پلیس راه رفتم . گفت ، مامان چرا نمیری ؟ گفت ، نمیدونم نمی تونم برم . اومد یه مقدار کنارم نشست . گفت ، ناراحت نباش . میرم سه ماه دیگه میام . رفت و دیگه هیچ وقت برنگشت .
طراحی و تولید: ایران سامانه