شهدای فارس - صفحه 75

آخرین اخبار:
شهدای فارس

برگزاری یادواره 130 شهید منطقه ششده و قره بلاغ شهرستان فسا

یادواره 130 شهید منطقه ششده و قره بلاغ شهرستان فسا با حضور سردار بوعلی فرمانده سپاه فجر فارس، کریمی معاون توسعه و منابع انسانی استاندار و جمعی از خانواده‎‌های معظم شهدا و ایثارگران در حرم مطهر امامزاده ابراهیم(ع) شهر ششده برگزار شد.
مناجات شهيد شرفی«5»

با ریخته شدن خونم تطهيرم کن

شهيد «جليل شرفی» در دفتر یادداشت خود می نویسد: «وقتی با برخی سربازان امام زمان برخورد می کنم دلم پرواز می کند. ای امام زمان مرا به سربازيت بپذير و...» متن کامل قسمت پنجم مناجات این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
مناجات شهيد شرفی«4»

امیدورام خاک پر خونم، نائبِ حج من باشد

شهيد «جليل شرفی» در دفتر یادداشت خود می نویسد: «اميدوارم خاک پر خون نائبِ حج من باشد و کعبه را آنجا زيارت کنم، هر چند با اين همه که در خود سراغ دارم...» متن کامل قسمت چهارم مناجات این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
مناجات شهيد شرفی«3»

به جبهه می‎‌روم تا خدا را ببینم

شهيد «جليل شرفی» در دفتر یادداشت خود می نویسد: «تصميم گرفتم عازم جبهه شوم، می روم که خدا را ببينم و در اين ميان گروهی پاک‎‌انديش اين سخن را زمزمه می کنند که بايد...» متن کامل قسمت سوم مناجات این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
مناجات شهيد شرفی«2»

بوعلی، زینت گلخانه بهشت شد

شهيد «جليل شرفی» در دفتر یادداشت خود می نویسد: «بوعلی انسان مخلص، متواضع و متوکل. دوست او می گفت: به هنگام عقب رفتن دشمن از نيسان غمگين بوده که خدايا نکند...» متن کامل قسمت دوم مناجات این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
نامه شهيد اميدی«2»

پیامی از رادیو به خانواده

شهيد «اميدعلی اميدی» در نامه ای خطاب به خانواده می نویسد: «الان هم که برای شما اين نامه را می نوشتم خبرنگاران آمدند و من هم نامه را ناتمام گذاشتم و رفتم کنار خبرنگاران و يک...» نامه دوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
نامه شهيد اميدی«1»

در جبهه سرپل ذهاب ماندگار شده ايم

شهيد «اميدعلی اميدی» در نامه ای خطاب به خانواده می نویسد: «مادر عزيزم اگر از نيامدن من به مرخصی ناراحت شده باشيد چون ما در جبهه جنگ سر پل ذهاب ماندگار شده ايم و در همان جا...» نامه اول این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهيد اميدی«8»

قلعه کوک سفيد در تصرف رزمندگان

شهيد «اميدعلی اميدی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «شب تا ساعت 11:30 به اصفهان رسيديم. من و اکبری به دروازه تهران رفتيم و از آنجا با اتوبوس به سلفچگان رفتم و...» قسمت هشتم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهيد اميدی«7»

از سلفچگان تا جاده ساوه

شهيد «اميدعلی اميدی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «شب تا ساعت 11:30 به اصفهان رسيديم. من و اکبری به دروازه تهران رفتيم و از آنجا با اتوبوس به سلفچگان رفتم و...» قسمت هفتم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهيد اميدی«6»

مهمات‎‌برهای جبهه

شهيد «اميدعلی اميدی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «صبح ساعت 6 استوار يکم صفی زاده آمد و من و محمد خسروی (بچه ی شمال) را بيدار کرد و گفت بلند شويد و مهمات بزنيد که توپ‎‌ها می‎‌خواهند به شاه‎‌نشين بروند و...» قسمت ششم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهيد اميدی«5»

انهدام 14 تانک دشمن توسط سه دلاور

شهيد «اميدعلی اميدی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «مزدوران بعثی با يک لشکر زرهی به مناطق بازی‌دراز و کوره موش و قصر شيرين حمله کردند و ما هم با آتش دقيق خود بيش از 66 تانک آن ها را با موشک ناب و آر پی جی 7 و توپخانه منهدم کرديم و...» قسمت پنجم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهيد اميدی«4»

کُردی خوانی معلمان در مینی بوس

شهيد «اميدعلی اميدی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «معلم‎‌ها در راه تا نزديکی های ريجاب در مينی‎‌بوس شعرهای کردی می‌‎خواندند و بعد...» قسمت چهارم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهيد اميدی«3»

انبار مهمات بعثی ها را به آتش کشيدیم

شهيد «اميدعلی اميدی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «به ياد 24 آذر 1359 که موزه مزدوران بعثی را زير آتش خود قرار داديم و يک توپ را منهدم کرديم و تعدادی هم به هلاکت رسانديم و...» قسمت سوم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهيد اميدی«2»

انهدام خودروهای بعثی

شهيد «اميدعلی اميدی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «بعد از يک ماه که گذشت يعنی شام غريبان بود که در يک حمله حساب شده که از طرف ارتش اسلام صورت گرفت تعداد...» قسمت دوم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهيد اميدی«1»

روزهای اول جنگ

شهيد «اميدعلی اميدی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «سال 1359 هجری شمسی جنگ شديدی بين ايران و عراق سر گرفت. در اين جنگ عراق خيال می کرد که می توان در چند ساعت و يا چند روزی رژيم انقلابی ايران را سرنگون کند. ولی...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
نامه شهيد رفاهيت «2»

ميدان دار عشق و اسطوره‏‎ی ايمان

شهيد «حميد رفاهيت» در نامه ای به خانواده خود می نویسد: «پدرم و مادرم در مرگم به جاى غم و اندوه شادى و مباهات را برگزينيد تا ديگران ادامه دهنده راهم باشند و...» متن کامل نامه دوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
نامه شهيد رفاهيت «1»

15 فروردین مأموريتم تمام می شود

شهيد «حميد رفاهيت» در نامه ای به خانواده خود می نویسد: «پدرم و مادرم در مرگم به جاى غم و اندوه شادى و مباهات را برگزينيد تا ديگران ادامه دهنده راهم باشند و...» متن کامل نامه اول این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
وصیت شهيد رفاهيت

عاشقانه در راه خدا گام نهادم

شهيد «حميد رفاهيت» در وصیت خود می نویسد: «پدرم و مادرم در مرگم به جاى غم و اندوه شادى و مباهات را برگزينيد تا ديگران ادامه دهنده راهم باشند و...» متن کامل وصیت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

دانش آموز شیرازی در جبهه کردستان

شهيد «حميد رفاهيت» بهمن سال 1345 در شیراز به دنیا آمد. در حال گذراندن دوران تحصیلی بود که راهی جبهه جنگ شد و...» متن کامل زندگی این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
وصیت شهيد «محمد دشتبانی»

بدانید، جانم را تنها و تنها برای تقرب به خدا فدا کردم

شهيد «محمد دشتبانی» در وصیت خود می نویسد: «اينک به شما زينبيان اين توصيه را می‎‌کنم که من خونم و جانم را تنها و تنها به خاطر خدا و برای تقرب به او و برای جامعه عمل پوشيدن به اهداف امام عزيز و...» متن کامل وصیت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
طراحی و تولید: ایران سامانه