امامزاده عاقب ایوانکی

امامزاده عاقب ایوانکی
مادر شهید "حمید مستوری"؛

حمید، پس‌انداز آخرتم است/ناگفته‌های مادر شهید "مستوری" از سیزده‌ سال انتظار

نوید شاهد - مادر شهید "حمید مستوری" نقل می‌کند: «سیزده سال طول کشید. من زیر ناودون طلا نماز خوندم و دعا کردم که مفقودین ما بیان. چند وقت بعد خواب دیدم که تو خونه خدا هستم. یه نفر روبه‌روی کعبه ایستاده با یه لباس آبی کم رنگ. خیلی قد بلند و زیبا بود. یه میوه مثل گیلاس مشهدی جلوی من گذاشت و گفت: بخور. به محض این‌که خوردم آروم شدم. گفت: این همون چیزی بود که خودت می‌خواستی. مدتی نگذشت که پیکر پسرم رو آوردند.»
طراحی و تولید: ایران سامانه