سردار ملی لرستان و مسیح کردستان؛«دره گرگ» هنوز بوی«محمد» رامی دهد
سهشنبه, ۰۲ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۳:۵۸
روستای «دره گرگ» که امروز به نام روستای شهید بروجردی شناخته شده است، هنوز بوی او را می دهد، سرداری که همه او را به عنوان سردار ملی لرستان و مسیح کردستان می شناسند.
به گزارش "نوید شاهد لرستان" به نقل از خبرافلاک شهید محمد بروجردی در سال ۱۳۳۳ در روستای «درّه گرگ» از توابع بروجرد دیده به جهان گشود. این جمله ای است که در ابتدای زندگینامه سردار ملی لرستان و مسیح کردستان به چشم می خورد.
«دره گرگ» هنوز بوی «محمد» را می دهد
روستای «دره گرگ» که امروز به نام روستای شهید بروجردی شناخته شده است در ۱۷ کیلومتری شهر بروجرد قرار دارد. این روستا که امروز شاید دیگر آن بافت قدیمی خود را نداشته باشد دارای جمعیت بیش از هزار نفر است.
ورودی روستا با گلهای شقایقی که لرستان را به نام این شقایق های عاشق می شناسند آذین بسته شده است. بافت قدیمی روستای شهید بروجردی و دیوارهای کاه گلی آن صمیمیت خاصی به این فضا بخشیده است.
اینجا همه و حتی کودکان هم شهید محمد بروجردی را می شناسند. اسم «محمد» در میان پسربچه های روستایی اسمی محبوب و خواستنی است و نام بیشترشان محمد است. با خود می گویم که چقدر قابل ستایش است این همه ادای دین از سوی مردمی که تنها تا شش سالگی پذیرای «شهید بروجردی» بوده اند.
در روستای شهید محمد بروجردی دو حسینیه وجود دارد که یکی از آنها به نام شهید بروجردی نامگذاری شده است. در روستای شهید بروجردی یک خانه بهداشت هم وجود دارد که بازهم نام آن مزین به نام شهید بروجردی است.
اینجا همه چیز بوی شهید بروجردی را دارد و هر جا که نگاه می کنی از کوچه و خیابان و مسجد و حسینه گرفته تا خانه های بهداشت و کودکان و بزرگان روستا از شهید بروجردی سخن می گویند.
محمد در هفت سالگی وارد مدرسه شد اما به دلیل شرایط مادی خانواده، تحصیل در کلاس های شبانه توام با کار و تلاش روزانه را انتخاب کرد و خانواده را در تامین زندگی شرافتمندانه، مدد رساند.
شهید بروجردی در دوران مبارزه با طاغوت
مدت کوتاهی از ازدواجش نگذشته بود که به خدمت سربازی فراخوانده شد، اما چون مخالف خدمت در نظام ستمشاهی بود، از خدمت سربازی گریخت و برای دیدار حضرت امام (ره) راهی عراق شد، ولی در مرز دستگیر شد و به مدت شش ماه، در زندان ها و شکنجهگاه های رژیم به سر برد.
او که قلبی مالامال از عشق به حضرت امام (ره) داشت و کینه و نفرت از نظام شاهنشاهی در وجودش موج میزد، با یاران حضرت امام (ره) از جمله، شهید حاج مهدی عراقی مرتبط شد و همواره سعی میکرد تا در تمامی مراحل مبارزه نقش خود را به عنوان یک مقلد و تابع ولی فقیه به اثبات برساند.
شهید بروجردی ضمن ارتباط با شخصیت های اسلامی و انقلابی علاوه بر خودسازی و کسب فیض، به بعضی از امور مربوط به انقلاب، همچون تکثیر و توزیع اعلامیهها و نوارهای سخنرانی حضرت امام (ره) اشتغال داشت. اما به این حد قانع نبود و جنگ مسلحانه و برخورد محکم با رژیم ستمشاهی را سرآغاز مبارزه امت اسلامی ایران میدانست. به همین منظور به همراه چند تن دیگر از مبارزان به سوریه رفت و ضمن ارتباط با امام موسی صدر و شهید محمدمنتظری به فراگیری و آموزش نظامی و چریکی پرداخت تا خود را برای مرحلهای مهم تر آماده کند.
در سوریه و لبنان با شهیدانی چون شهید چمران و شهید محمد منتظری آشنا شد و در کنار فراگیری مسائل نظامی، از خلق و خوی پسندیده و اخلاق وارسته و انقلابی این شهیدان نیز بهرههای وافری برد و همین اخلاص و عشق به اسلام بود که او را در چنین محیطهایی بدون تاثیرپذیری از جریانات چپی و التقاطی حفظ کرد.
پس از قیام ۱۹ دی ماه سال ۱۳۵۶ در قم با اخذ مجوز شرعی از برخی علما و روحانیون پیرو حضرت امام خمینی (ره)، عملیات نظامی علیه رژیم را شروع کرد و تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی بیوقفه به مبارزات خود ادامه داد.
تلاش مستمر شهید بروجردی در راه به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی به عنوان یک نیروی مبارز و سردار آقا امام زمان(عج) در مراحل مختلف قبل و پس از پیروزی ادامه داشته است.
شهید بروجردی پس از پیروزی انقلاب
هنگامی که بازگشت حضرت امام خمینی (ره) حتمی شد، محمد به عنوان مسئول حفاظت حضرت امام (ره) از طرف شهید بهشتی و شهید عراقی انتخاب شد و در طول مسیر با عشق و علاقهای قلبی به این کار مبادرت ورزید و در مدرسه رفاه نیز در آن دوران حساس، به عنوان مسئول حفاظت، ایفای نقش کرد.
در نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، زمانی که عوامل داخلی ابرقدرت ها، فتنه و آشوب را در مناطق کردنشین به راه انداختند، با فرمان تاریخی حضرت امام (ره) مبنی بر مقابله و سرکوب ضدانقلاب، عازم پاوه شد.
پس از تصویب طرح تشکیل سازمان پیشمرگان کرد مسلمان، مسئولیت این کار از طرف شهید مظلوم آیتالله بهشتی و حجتالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی به ایشان سپرده شد. اقدامات موثر این تشکیلات در کردستان، سازماندهی ضدانقلاب و نقشههای مزدورانه اجنبیپرستان را برهم زد و آرزوی ایجاد اسرائیل دوم در کردستان را در دل آمریکا و ایادیش دفن کرد.
در کردستان تمام حرکات ضدانقلاب را به عنوان فرمانده عملیات زیر نظر داشت. در جریانات پاوه، درگیری سنندج و حوادث دردناک شهرهای کردستان همواره یکهتاز مقابله با ضدانقلاب بود و شهرها یکی پس از دیگری با دلاوری های شهید بروجردی و یارانش آزاد شد.
او دوشادوش شهید کاظمی از پاوه حرکت کرد و در پاکسازی بانه و سردشت، که نقطه اتکای بسیار بزرگ ضدانقلاب به شمار میرفت، سهم به سزایی داشت.
شهید بروجردی پس از شهادت شهید کاظمی و شهید گنجیزاده مستقیماً فرماندهی عملیات بسیار سخت و صعبالعبور مسیر پیرانشهر و سردشت را به عهده گرفت و شجاعانه در کنار رزمندگان اسلام لرزه بر اندام ضدانقلابیون انداخت.
به راستی که او حق بزرگی بر گردن کردستان دارد. او بارها میگفت: «آن کس که مردم کردستان را دوست داشته باشد میتواند در کردستان کار کند.» و میگفت: «من به این مردم محروم و ستمدیده علاقه دارم.»
شهید بروجردی در کلام دوستان و همرزمان شهید
شهید بزرگوار حضرت حجتالاسلام والمسلمین محلاتی در وصف وی میگویند: به قدری متواضع بود که هیچگاه «من» نمیگفت و از خود تعریف نمیکرد و همیشه به دنبال کار بود. آنچه برای او مطرح بود، فداکاری، ایثار و مبارزه بود. جهاد و فداکاری او در حد اعلی بود و شاید کمتر برادری به قدر این شهید در غرب خدمت کرده باشد ... پاک زندگی کرد و پاک از دنیا رفت.
سردار سرلشکر پاسدار محسن رضایی فرمانده سابق سپاه پاسداران نیز در سخنانی پیرامون این شهید بزرگوار می گوید: پیروزی ما در عملیات «بازیدراز» و همچنین «قصرشیرین» مدیون این شهید بزرگوار است.
عشق و علاقه وصف ناشدنی آن شهید به مردم کردستان تا حدی بود که در سختترین شرایط، به مشکلات مردم میاندیشید و چون خود فردی زجر کشیده بود، با احساس عمیق دینی همواره به محرومان فکر میکرد.
سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت نیز درمورد نفوذ کلام او چنین گفته است: «بودند برادرانی که در اثر فشار کار خسته شده بودند ولی بعد از چند دقیقه صحبت با شهید بروجردی، تمام مسائل آنها حل میشد و با دلی گرم و امیدوار دوباره سراغ کارشان میرفتند.
ما شاگرد او بودیم. ایشان دارای یکسری ویژگی های اخلاقی خاصی بودند که شاید من در طول زندگیم از کمتر انسانی دیدم و ولایتپذیری در این انسان بزرگ، استقامت و پایداری، اخلاق حسنه، خصوصاً در برخوردهای اجتماعی از ویژگی های خاص اولیه این مرد بود.
او خیلی ساده از خطای دیگران درباره خویش میگذشت و به اشتباه خود اعتراف داشت و طلب عفو میکرد.»
و شهادت شهید بروجردی...
در تاریخ اول خرداد ۱۳۶۲ در حالی که با عدهای دیگر از همرزمانش در مسیر جاده مهاباد، نقده حرکت میکردند بر اثر انفجار مین به آرزوی دیرینهاش که سال ها در نمازها و نیایش های نیمه شبش از درگاه خداوند میطلبید رسید و به فوز عظیم شهادت نائل شد.
یکی از افرادی که در صحنه شهادتش حضور داشت میگوید: پس از انفجار وقتی من بالای سر او رسیدم مانند همیشه تبسم بر لبانش نقش بسته بود و من احساس کردم که او کلام مولایش را تکرار میکند: «فُزتُ وَ رَبّ الکَعبَه»
روحش شاد و راهش پر رهرو باد...
نظر شما