زندگینامه شهدای جاویدالاثر الیگودرز؛
چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۲۳
نوید شاهد- «خدارحم عیسوند»، «رسول نامداری»، «اکبرمولوی» و «عبدالله هفت‌سواران»، جاویدالاثر‌هایی از شهرستان «الیگودرز» هستند که به ملکوت عروج کردند و دیگر نشانی از آن‌ها یافت نشد.

به گزارش نوید شاهد لرستان، شهرستان الیگودرز در طول دوران دفاع مقدس شهدای زیادی را تقدیم انقلاب نموده که اکثر آنها در عملیاتهای مهمی همچون حاج عمران به شهادت رسیدند. در این بین شهدایی هستند که بعد از گذر سالها و تاکنون اثری از پیکر آنها به دست نیامده و همچنان در گمنامی به سر می برند.

در ادامه زندگینامه این شهدای والامقام شهرستان الیگودرز را می خوانید:

شهید جاویدالاثر «خدارحم عیسوند»

«خدارحم عیسوند» در روستای «مشکگ» از توابع شهرستان «الیگودرز» به دنیا آمد. وی با تلاش و کوشش فراوان توانست تا مقطع ابتدایی تحصیل را ادامه دهد و پس از آن در کنار خانواده برای تأمین معاش بازوی توانمندی شد برای پدر و همراهی دلسوز و مهربانی شد برای مادر.

خدارحم لباس مقدس سربازی را پوشید و به جمع ارتشیان بیگانه‌ستیز در لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه پیوست و از همان روز‌های نخست خدمت، راهی مناطق نبرد حق علیه باطل شد. وی در منطقه عملیاتی «سرپل‌ذهاب» در عملیات «مرصاد» در نبرد با دشمن مردانه ایستاد و در ۳۱ تیرماه سال ۶۷ بر اثر بمباران هوایی دشمن به شهادت رسید و پیکرش از دید همرزمانش پنهان و نام زیبایش در دفتر جاویدالاثر‌های انقلاب اسلامی به ثبت رسید.

شهدایی از شهرستان «الیگودرز» که دیگر نشانی از آن‌ها یافت نشد

شهید جاویدالاثر «رسول نامداری»

«رسول نامداری» از جمع آن کاروانی بود که سال ۱۳۴۵ رویش را در روستای «دهنوآلیگر» از توابع «بربرود» الیگودرز به جهان گشود.

چهار سال بیشتر نداشت که داغ سنگین بی‌مادری بر قلب مهربانش نشست و دست‌های سرد مادر را بر گونه‌هایش لمس کرد. از کودکی در کنار پدر به آداب مسلمانی تربیت شد و محبت اهل بیت (ع) در رگ و جانش نشست.

کودکی را با همه سختی‌ها و نامهربانی روزگار پشت سر نهاد و برای آموختن راهی دبستان روستا شد. سپس به «الیگودرز» مهاجرت کرد تا در مسیر آموختن به پیش رود.

فرارسیدن ایام خدمت وظیفه، «رسول» را بر آن داشت تا برای حفاظت از مرز‌های کشور اسلامی ایران، لباس مقدس سربازی را به تن کند و پس از طی آموزش‌های نظامی به جمع دلاورمردان غیور ارتش حزب‌الله در لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه بپیوندد و در مرز‌های غربی کشور در کیان ایران اسلامی دفاع کند.

توطئه استکبار جهانی با سرکردگی فریب‌خوردگان مزدور و وطن‌فروشان منافق باعث شد که بخشی از مناطق غرب کشور برای چند روزی به صحنه تاخت و تاز منافقان از خدا بی‌خبر شود. با رقم خوردن عملیات باشکوه «مرصاد»، «رسول» هم به خط مقدم مبارزه رفت و در «گیلانغرب» آمال و آرزو‌های شیطانی سربازان شیطان را به سراب بدل کرد.

وی ۳۱ تیرماه سال ۶۷ در حالی‌که عاشقانه از انقلاب اسلام دفاع می‌کرد، شهید شد و راه کوی دوست را در پیش گرفت و بعد از آن دیگر کسی نشانی از وی نیافت.

شهدایی از شهرستان «الیگودرز» که دیگر نشانی از آن‌ها یافت نشد

شهید جاویدالاثر «اکبر مولوی»

در اولین روز از زمستان سال ۱۳۴۷ وجود «اکبر» در میان خانواده، بهاری دیگر را به همراه آورد. وی اولین غنچه‌ای بود که در گلستان عشق رویید و با عطر دل‌انگیزش رونقی به کاشانه کوچک خانواده داد.

«اکبر» درآمد ناچیز خود را در خانواده خرج می‌کرد و با خرید هدیه برای برادر و خواهر‌های کوچک خود، همیشه گل خنده را بر لب‌های آن‌ها می‌نشاند. خود اهل نماز و روزه بود و به آن‌ها نیز سفارش می‌کرد که توجه کنند تا هیچ‌گاه مشغله‌های دنیایی آنان را از یاد خدا غافل نکند، همان‌گونه که خود به بزرگ‌تر‌ها علی‌الخصوص پدر و مادرش احترام می‌گذاشت و با آن‌ها مهربانی می‌کرد، از دیگران نیز می‌خواست احترام به بزرگ‌تر‌ها را فراموش نکنند.

گذشت زمان از وی جوانی برومند و دوست‌دار دین و میهن ساخت و به عزم مبارزه با دشمن متجاوز، لباس مقدس سربازی را به تن کرد و در جمع ارتش حزب‌الله به انجام وظیفه مقدس جهاد پرداخت.

«اکبر» در عملیات «مرصاد» به‌عنوان سرباز یکم به صف روباه‌صفتان منافق هجوم برد و در یک نبرد جانانه در ۳۱ تیرماه سال ۶۷ گل وجودش پرپر شد و با پرواز روح بلندش، دیگر نشانی از وی به‌دست نیامد.

شهدایی از شهرستان «الیگودرز» که دیگر نشانی از آن‌ها یافت نشد

شهید جاویدالاثر «عبدالله هفت سواران»

«عبدالله» سال ۱۳۴۵ در روستای «آب باریک سفلی» از توابع «الیگودرز» بر مرکب حیات نشست و به خاکیان پیوست و درس انسانیت و اجتماعی بودن را یکی پس از دیگری آموخت و در دبستان روستا نشانی زیبا از خود به‌جای گذاشت.

«عبدالله» که درس مسلمان زیستن را به‌خوبی فرا گرفته بود، برای کمک به پدر پیر خود، قید ادامه تحصیل را زد و تصمیم گرفت تا با کار کردن در زمین کشاورزی، در تأمین معاش، مددکار خانواده خود باشد.

آن‌گاه که در جمع جوانان نشست، بنیاد خانواده را پی ریخت و به هدیه‌ای از جانب خدای مهربان، صاحب فرزندی از آن وصلت شد. سال ۱۳۶۶ بود که لباس مقدس سربازی را به تن کرد و در ارتش همیشه بیدار این مرز و بوم به دفاع از خاک وطن شتافت  و سرانجام ۳۱ تیرماه سال ۶۷ در منطقه «کوشک» اهواز در حالی‌که به حراست از کشور اسلامی ایران مشغول بود، به فیض عظمای شهادت نایل آمد و لباس رزم خود را به‌عنوان کفن انتخاب کرد تا در روز محشر نشانی از فداکاری و ایثار وی در دفاع از دین و حریم مقدس آن باشد.

شهدایی از شهرستان «الیگودرز» که دیگر نشانی از آن‌ها یافت نشد

انتهای پیام/

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده