زندگینامه شهید غریب در اسارت «سعید گیل آبادی»؛
سه‌شنبه, ۲۳ مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۰۸:۵۳
شهید غریب در اسارت «سعید گیل آبادی» وقتی به اسارت درآمد و در استخبارات مورد بازجویی قرار گرفت. با شجاعت تمام اعلام کرد که پاسدار است و به همین خاطر نیروهای بعثی او را غریبانه به شهادت رساندند.

به گزارش نوید شاهد لرستان، شهید «سعید گیل آبادی» یکم مرداد ۱۳۴۰، در شهرستان خرم آباد چشم به جهان گشود. پدرش محمد، فروشنده لوازم خانگی بود و مادرش اکرم نام داشت. در اوان كودكي براساس زمينه مذهبي خانواده جذب جلسات مذهبي خصوصاٌ جلسات قرآن شد. ورزش را سولوحه حركت جواني خود در كنار جوانمردي و ياري به ضعفا قرار داد تا به مدارجي از ورزش پهلواني كشور، یعنی كشتي دست يافت.

در لحظات پرالتهاب قبل از انقلاب با تاسي به امام راحل و تحت فرامين عاليه انقلاب با گروههاي فعال انقلابي همكاري نزديكي داشت و تا جايي به پيش تاخت كه از نيروهاي جواني براي سرآهنگي حركات انقلاب در شهر خرم آباد بهره جست.ايشان اعلاميه هاي آزادي بخش امام را از خارج استان و از علما دريافت و در سطح وسيع تكثير و با گروههاي انقلابي بين مردم توزيع مي كردند. در ماههاي آخر رژيم ستم شاهي تحت تعقيب قرار گرفت و پس از دستگيري توسط ساواك به زندان اطلاعات ارتش تحويل داده شد و حكم اعدام وي توسط ساواك صادر گرديد اما با پيروزي حركت انقلابي مردم ايران اين حكم به سندي تاريخي تبديل شد.

در آخرين ساعات سرنگوني رژيم پهلوي با طراحي و سامان دهي گروههاي انقلابي، ژاندارمري خرم آباد را تسخير كردند و به عنوان اولين جواناني كه وارد اين نهاد شاهنشاهي شدند گرديده.نامش با تعدادي ديگر در تاريخ ثبت گرديد. به صورتي كه درب اصلي ژاندارمري توسط ايشان و دوستانش به روي مردم گشوده شد و بدين ترتيب بعد از پيروزي انقلاب درگروههاي مردمي كه در نهايت منجر به تشكيل كميته شد مشغول به فعاليت و مبارزه با گروههاي متعدد ضد انقلاب و منحرف شد بطوريكه در اين مبارزات چندين بار زخمي شد و نهايتاٌ سكان هدايت شهر خرم آباد را با نيروهاي انقلابي به دست گرفتند.

شهیدی که به خاطر پاسدار بودن غریبانه شهید شد

در همراهي شهيد محراب آيت ا... مدني و آيت ا... طاهري خرم آبادي به عنوان جوانان شاخص در كنار روحانيت نقش بسزايي را ايفا كرد. سپس در سركوبي منافقين در كردستان قبل از جنگ تحميلي با اكيپي مردمي كه از خرم آباد اعزام شدند نقش راهبري داشت.

وي در سال 1359 در قصرشيرين مستقر شد و به محافظت از كيان كشور پرداخت.در اولين لحظات جنگ تيتر اول روزنامه كيهان خواندني است:(نه نفر جلوي 7 لشگر مكانيزه عراق را گرفتند)با عده قليلي براي اينكه دشمن به مردم قصرشيرين و ناموس مردم نرسد در یکم مهر 1359 در مقابل لشکر تا دندان مسلح مقاومت كردند. نيروهاي عراقي پس از مقاومت جوانمردانه وي و همسنگرانش آنها را محاصره و دستگير كردند و راديو صداي عراق از اين دستگيري به عنوان يك پيروزي بزرگ ياد كرد و گفت: پاسداران خميني ...(نامشان بيان شد) به دست نيروهاي عراقي دستگير شدند.

پس از دستگيري به اردوگاه منتقل مي شوند و در اردوگاه به گواه و به حكايت از همسنگرانش تحت عنوان پاسدار امام خميني معرفي مي شود. سه روز با دستان بسته جلوي اسيران ديگر او را به نمايش مي گذارند و دائم مورد ضرب و شتم قرار مي دهند و از او مي خواهند اعتراف كند اما اين كار محقق نمي شود.

در آخرين لحظات افسر عراقي به ساحت امام توهين مي كند اما ايشان تحمل نكرده و افسر مذبور را كتك مي زند و از آن تاريخ به گواه همرزمانش به سلول انفرادي در طبقه سوم زيرزميني با نور قرمز در مرز عراق و اردن منتقل مي شود. اين مكان جايي است كه فرماندهان ايراني در آنجا نگهداري مي شوند. بعد از اعلام اين اطلاعات به صليب سرخ جهاني توسط ايران هيچ پاسخي از سوي عراق دريافت نمي شود و سرانجام بعد از بيست سال سپاه پاسداران بدون هيچ نشاني رسماٌ اعلام داشت ايشان و گروهي از فرماندهان و فرزندان اين مرز و بوم توسط رژيم بعث عراق به شهادت رسيده اند.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده