نوید شاهد ایلام - صفحه 244

برای تامین معاش خانواده از همان ابتدای نوجوانی به شغل جاجیم بافی روی آورد...

نگاهی به زندگینامه شهیدان حمید و مجید حاجیان و شهیده ستاره قیطاسی مادر شهیدان ...

بعد از ظهر بود که دوست و همکلاسی اش علی رهنورد،بسراغش آمد و به او گفت بیا برویم سر مزار شهدا فاتحه ای بخوانیم هم میان سبزه ها چرخی بزنیم ،کمی هم درس بخوانیم.آنها فردای آنروز امتحان علوم داشتند...

دانشجوی رشته آموزش ابتدائی در مرکز تربیت معلم شهید مطهری شهرستان خوی بود. با آغاز تجاوز ارتش بعث عراق به میهن اسلامی براساس احساس وظیفه و لبیک به ندای امام و مقتدایش ، حضرت امام خمینی (ره) ، به عنوان رزمنده بسیجی در قالب سپاهیان محمد(ص) به جبهه های حق علیه باطل شتافت.

شهید اصلان کنانی به همراه خانواده در بمباران هوایی خرم‌آباد بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید

به علت نبود امکانات سواد را در حد خواندن و نوشتن آموخته بود و در کار های کشاورزی همراه پدر و مادرش فعالیت داشت با شروع جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ملت مسلمان ایران از طرف بسیج عشایری به منطقه حاجیان گیلانغرب اعزام شد

شهید اسماعیل جابری فرزند سبزی درسال 1346 در شهرستان مرزي دهلران چشم به جهان گشود. وي تحصيلات خود را تا سال دوم راهنمايي ادامه داد . با آغاز تجاوز ارتش بعث عراق به میهن اسلامی براساس احساس وظیفه و لبیک به ندای امام و مقتدایش ، حضرت امام خمینی (ره) ، بعنوان سرباز به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پيوست و روانه ی جبهه های نبرد حق علیه باطل گردید . وی در عملیاتهای متعدد حضور یافت وحماسه های فراوانی در دفاع از میهن اسلامی خلق نمود تا آنكه سرانجام در سی ام دی ماه 1365 طي درگيري مستقيم با دشمن بعثي در ارتفاعات قلاویزان به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مزار اين شهيد والا مقام در جوار مرقد امامزاده سيد اكبر(ع) شهرستان دهلران ميباشد.

ای پدر ارجمندم مرا حلال کن و در دعاهایتان امام زمان را از یاد نبرید من مطمئن هستم روزی نور اسلام در سرتا سر جهان پرتو افکن خواهد شد...

ایثارگران و جانبازان در طول هشت سال دفاع مقدس جان خود را در طبق اخلاص گذاشتند و با تحمل سختی‌ها و شکنجه‌های بسیار امنیت و آرامش را برای کشور به ارمغان آوردند...

بصورت ردیف های منظم، ضربه های کابل سیاهشان را محکم و ناجوانمردانه به پیکر نحیف اسرا می نواختند. کم کم موقع تنبیه ما هم نزدیک شده بود.افسر عراقی که مثل قاتل به ما نگاه می کرد صافی بزرگی از درختان خرما(نخل) را به دست گرفته و به ناحیه پشت و سینه اسرا یک ضربه می زد...

بعنوان راننده مشغول کار شد و پس از آن از طريق ثبت نام در سپاه پاسداران عازم جبهه هاي نبرد شد...

وی که توانسته بود تا مقطع دیپلم ادامه تحصیل دهد و با رسیدن به سن قانونی وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گردید...

وی تحصیلات خود را تا مقطع راهنمایی ادامه داد و با رسیدن به سن خدمت مقدس سربازی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست ...

به دوستان خود توصیه می کرد که به خدمت سربازی بیاید تا از این کشور محافظت کنیم تا نگذاریم به انقلاب اسلامی و شهدای آن انقلاب لطمه ای وارد شود...

پس از ازدواج نیز به شغل دامداری وکشاورزی پرداخت و در حین چرای دام به دلیل برخورد با مواد منفجره باقیمانده ازجنگ تحمیلی درمنطقه ابوغویر دهلران به شهادت رسید...

چند سال از خدمت خود را بین محرومان و مستضعفان شهرستان دره شهر گذراند تا شاید با مداوای بیماران و انجام امور امدادی باری از بارهای سنگینی که همیشه نسبت به این محرومان بر دوش خود احساس می کرد از شانه خود بردارد...

یادواره سالروز فتح میمک و گرامیداشت یاد و خاطره شهدای عملیات ضربت ذوالفقار در این منطقه عملیاتی برگزار شد...

حس انسان دوستی و آشنایی با منطقه وی را بر آن داشت تا در جمع آوری پیکر شهدای مفقودالاثر همکاری خوب و مستمری با سازمان مفقودین داشته باشد...

به راستی، میمک یادآور صلابت و اقتدار عشایر است. نگاه مردان عشایری هنوز هم یادآور صلابت و اقتدار رزمندگان جان برکف و نیروهای غیور عشایر در جبهه های نبرد حق علیه باطل است. هرقله و هر شیار ونقطه ای از میمک داستانی پرماجرا دارد...

اول اینکه: نمازت را فراموش نکن و حجاب را سرلوحۀ زندگیت قرار بده. دوم اینکه : برای فرزندانم هم پدر باش و هم مادر...